اینکه آقای بانکی مون دبیرکل سازمان ملل تنها بعد از دوروز از زمان رسانه ای شدن "توطئه" ایران برای ترور سفیر عربستان در خاک امریکا, پرونده را به شورای امنیت ارسال کرده, جدای از اینکه شاید رکورد جدیدی برای ثبت درکتاب گینس باشد, واقعیتهائی را هم برای ما ایرانیان روشن میکند.
مسلما بررسی و ارسال چنین پرونده مهمی در چنین زمان اندکی را باید به حساب اهمیت بالای این پرونده گذاشت. کم مسئله ای نیست!, جان انسانی یعنی سفیر عربستان در معرض خطر قرار گرفته. گرچه به ایشان هنوز صدمه ای وارد نشد و به اصطلاح سور ومور گنده سر جایش نشسته و کلی هم مورد لطف قرار گرفته , اما این چیزی از اهمیت پرونده و لزوم مقابله با خشونت و ترور کم نمی کند .
خیلی راحت و بدون حاشیه میروم سر اصل مسئله! – درد ما اینجاست که این پرونده چه چیزش از ده ها پرونده "جنایت علیه بشریت" که طی دو سال نیم گذشته در جریان مبارزات مردم و جنبش سبز گشوده شد پراهمیت تر بود؟ بیائیم بطور مختصر فقط عنوان پرونده ها را مرور کنیم:
1- پرونده تقلب در انتخابات 2- کشتار ده ها نفر در جریان اعتراضات جنبش سبز 3- وقایع کهریزک 4- اعدام زندانیان سیاسی 5- اسارت هزاران نفر در جریان اعتراضات 6- ده ها نامه سرگشاده از نامدارترین چهره های سیاسی ایران و استمداد ار دبیرکل سازمان ملل برای رسیدگی به وضع زندانهای مخوف و شکنجه و تجاوز 7- نامه های متعدد از وکلا و شخصیتهای صاحب نام ایرانی مثل شیرین عبادی و حتی زندانیان سرشناسی مثل عیسی سحرخیز 8- حصر رهبران سیاسی جنبش 9- اعتصاب غذا متعدد زندانیان 10 – قتل هاله سحابی و...
بی هیچ شک و تردیدی بسیاری موارد دیگر نیز از قلم افتاده که دیگران حق دارند خرده بگیرند . کور وکر بودن شگفت انگیز بانکی مون در برابر همه وقایع فوق که تک تک این جنایات "انجام شده" به لحاظ حقوق بشر بمراتب و بسیار سهمگین تر و با اهمیت تر از "احتمال" ترور سفیر عربستان است , چاره ای نمی گذارد بجز اینکه مطمئن باشیم معیارها در سازمان ملل تعریف خاص خودش را دارد . احتمالا در نزد آقای بانکی مون اهمیت بشر از نوع عربستانی با نوع ایرانی متفاوت است که "احتمال" ترور ایشان موضوعی بمراتب سنگینتر از مرگ واقعی ده ها انسان ایرانی همانند ندا آقا سلطان است . احتمالا سیستم شنوائی ایشان که هزاران فریاد و آه و ناله های زندانیان و مادران داغدار جوان از دست داده نتوانست روزنه ای در آن بگشاید . فقط برای شنیدن فرامین به "انگلیسی " به این خوبی تنظیم شده
بگذریم... حقیقت تلخ برای ما ایرانیان همین است که بجز خود و مردمی همچون خودمان در سطح جهان کسی را نداریم و کاملا تنها شده ایم. بهر دلیلی افسار سیاست جهانی و بسیاری از حکومت ها اینک در کنترل دیوانگانی قرار گرفته که بوئی از انسانیت نبرده اند و متاسفانه منافع شان با ما ایرانیان حداقل در زمان حاضر همخوانی ندارد. چاره ای بجز اتحاد با یکدیگر, ایستادن رو پای خود , و تغییر مسیر آینده شومی که برایمان تدارک دیده اند نداریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر