تا آگاه نشده اند، هیچگاه عصیان نمی کنند و تا عصیان نکنند نمی توانند آگاه شوند- جرج اورول
ماشین سرکوب را اگر بمثابه یک سیستم هوشمند با اهداف مشخص در نظر بگیریم . همانطور که در یادداشت آنالیزسیستم ها و جنبش سبز بطور خلاصه مطرح گردید, کلیه اجزای اصلی یک سیستم هوشمند را بشرح زیر دراختیار دارد:
1- اهداف مشخص یا خروجی های ویژه
2- مغز سیستم یا فرماندهی
3- بخش فیدبک یا کنترولر ورودی ها جهت تطبیق امکانات و رویدادها با اهداف ویژه
4- سنسور یا چشم جهت ارزیابی وضعیت فعلی
از انجا که ما بعنوان عضوی از سیستم جنبش ازادی خواهی ایران از بیرون به سیستم فوق بعنوان یک "جعبه سیاه" نگاه میکنیم و بررسی مکانیسم درونی ماشین سرکوب نیازمند داشتن اطلاعات خاصی ست که باتوجه به بسته بودن سیستم فوق براحتی بدست نمی اید و در اختیار هرکسی هم نیست, بنابراین در این یادداشت فقط به مهمترین بخش آن, یعنی "اهداف مشخص و خروجی های ویژه " می پردازم که مستقیما بخش مهمی از "سیگنالهای ورودی" سیستم جنبش سبز یا جنبش آزادی خواهی ایران محسوب میشوند.
1- اهداف مشخص یا خروجی های ویژه سیستم سرکوب:
هدف نهائی ماشین سرکوب بخصوص در حکومت های استبدادی ایدئولوژیک, نهادینه کردن نظم اجتماعی وایدئولوژی مورد نظر طبقه حاکم درکل اجزا یا واحدهای اجتماعی ست. در چنین لحظه ای که آرمانهای ایدئولوژیک و اتوپیای حاکمان تحقق می یابد دیگر نیازی به ماشین سرکوب نخواهد بود . همه افراد و واحدهای اجتمائی در اهداف آسمانی و ایدئولوژی طیقه حاکم یا حاکم مطلق ذوب شده و با عشق بی حد و حصر به "ناجی بزرگ" فقط به وظایف مقدس خود عمل میکنند. اما از انجا که این لحظه موعود در طول تاریخ بشر هرگز فرانرسیده بسته به میزان دوربودن جامعه به اهداف فوق , سیستم سرکوب مورد نیاز و بسیار فربه میگردد.
شاید هیچ کتابی به زیبائی کتاب 1984 جرج ارول این جامعه ی آرمانی را توصیف نکرده باشد:
تا مگر در حال عشق ورزيدن به حزب اين دنيا را ترك كنند!
اما به واقعیتها که برگردیم شک وتردیدی نیست که مدل کره شمالی نزدیکترین الگوی واقعا موجود و محقق شده در دنیای کنونی برای حاکمان حکومت اسلامی ست. اگر تفاوتهای جامعه کنونی ایران با کره شمالی را درنظر بگیریم, خطوط کلی "اهداف ویژه" ماشین سرکوب حکومت اسلامی بروشنی مشخص میگردد:
1- قرار دادن هر فرد به تنهائی در مقابل قدرت مطلقه:
اگر اینترنت اسلامی شود, ماهواره ها جمع گردد, موبایلها و خطوط تلفن تحت کنترل شدید امنیتی قرار گیرد و رعب و وحشت در جامعه بر اثر گسترش مزدوری و خرید کالای آدم فروشی به قیمت مناسب, چنان نهادینه شود که فرد با فرد, حتی اعضای یک خانواده جرئت نکنند با یکدیگر گفتگو کنند. در این صورت میلیونها انسان مجزاو تنهائی باقی میمانند که هر کدام در جزیره خود محبوسند. تک تک این جزیره ها فقط و فقط با یک کل بنام قدرت مطلقه روبرو هستند. برای درک بهتر, میتوان سیستمهای جدید آموزشی از طریق شیکه های آنلاین را تجسم کرد که در ان واحد شاید دهها دانشجو خود را بتنهائی در محضر استاد میابند به همین دلیل ساده که امکان اتصال و دیدن دانشجویان دیگر را از دست داده اند
2- ماشین سرکوب میتواند" ازمرگ بر اثر گرسنگی" ترسناکتر باشد:
این حقیقت که تعداد بیشماری از انسانها در کره شمالی هرروز میمیرند یا فرزندانشان را از دست میدهند ولی هیچ اعتراضی نمی کنند اثبات همین امر است که چنانکه ماشین سرکوب کارائی لازم را داشته باشد. حتی بر شورشهای احتمالی بر اثر فقر و گرسنگی نیز غلبه خواهد کرد و ترس چنان در جان انسانها ریشه میگیرد که حاضرند از گرسنگی بمیرند تا بر اثر اعتراض, در شکنجه گاه های مخوف وحشیانه دریده شوند.
جائی خوانده بودم که حتی برای کوچکترین فریاد هم نیاز به کمی فضای آزاد هست و هم یک جو شهامت – اگر هر دو را مسدود کنند حتی برای مرگ از گرسنگی نیز نمی توان فریاد کشید
همه ما میدانیم با توجه به وضعیت اقتصادی وخیم و نرخ سرسام آور تورم و گرانی و بیکاری که هر روز ابعاد وسیعتری میگیرد , شورش گرسنگان و یا شورش نان در پیش است . هنوز بخش نیرومندی از تهیدستان که دغدغه آنان نان و کار است به اعتراضات خیابانی جنبش سبز نپیوسته اند. و زمان آن بزودی فرا خواهد رسید.
آیا این را فقط ما میدانیم؟ آیا مغز یا فرماندهی سیستم سرکوب نیز که بسیار سازمانیافته و منسجم تر از ما عمل میکند و بادر اختیار داشتن منابع مالی مطمئن, ده ها سنسور یا چشم را به خدمت خود درآورده بدان آگاه نیست؟
با حدس نزدیک به یقیین می توان گفت که فرماندهی سیستم سرکوب با مطالعه و بررسی کلیه آمار اقتصادی و اجتماعی, نظرسنجی های اطلاعاتی و پرداخت سخاوتمندانه هزینه های تحقیقاتی و استفاده از کارشناسان خبره کشورهای دوست و برادر همچون روسیه ,کره شمالی و چین حتی از محدوده زمانی وقوع چنین شورش هائی نیز بخوبی مطلع است و خود را از پیش آماده خواهد کرد.
امید همچنان باقیست.هنوز امکان مقابله هست. اما چگونه؟
خوشبختانه ما هنوز در مرحله گذار هستیم و تا رسیدن به آن جامعه مقدس نفرت انگیز فاصله ها داریم. ماشین سرکوب گرچه به موفقیتهائی در اهداف اولیه سرکوب از قبیل جمع کردن جنبش خیابانی در مناطق مرکزی دست یافته و موفق گردیده رهبری جنبش سبز را با حصر رهبران معنوی جنبش و در هم شکستن اجزای ارتباطی نصفه و ناقص موجود از کار بیاندازد و عملا جنبش سبز را از تعریف یک سیستم هوشمند خارج سازد, اما هنوز قادر به خفه کردن کامل تفکر آزادیخواهی و ارتباط مردم با مردم نگردیده است .
آذربایجان هنوز سرپاست . کردستان آبستن حوادث است با کوله باری از تجربیات گرانقدر از سازماندهی و مبارزه در دشوارترین شرایط و آزمودن روش های متنوع مبارزه,در طول چند دهه.
جماعت بزرگی از اپوزسیون در خارج کشور گرچه پراکنده اما خارج از نفوذ مستقیم ماشین سرکوب در صورت سازماندهی نیروئی عظیم را تشکیل میدهند. اینترنت بعنوان ابزار اتصال و همفکری فعالان هنوز مسدود نشده. شورشهای قابل پیش بینی تهیدستان نیز در صورت سازماندهی مناسب می تواند با پیوستن به جنبش آزادی خواهی , طومار ماشین سرکوب را فراتر از آمادگی ایشان در هم بپیچد.
مدیریت امکانات موجود و بهره بردن از همه نقاط قوت در سراسر ایران راه پیروزی ماست. باز هم به ناچار به یاداشت پیشین خود مراجعه میکنم. اولین گام در طراحی سیستم هوشمند جنبش آزادی خواهی ایران ایجاد واحد مغز سیستم یا تشکیل شورای رهبری جنبش سراسری ایران و سازماندهی ست:
1- جنبش های آزادی خواهی ایران چه بصورت منطقه ای و چه درمرکز باید سراسری فکر کنند:
اگرهدف ماشین سرکوب, تجزیه جنبش آزادی خواهی از سراسری به منطقه ای و نهایتا رسیدن به جزایر تک نفره است . بینش و عمل ما باید در جهت معکوس و اتصال جزایر سرگردان و مناطق مجزا به یکدیگر باشد . مسلما این بهیچوجه به معنی حذف هویت و خواستهای متفاوت هر کدام از ما نیست. منظور ما از اتحاد نه "وحدت کلمه " بلکه "وحدت عمل"است . اگر ماشین سرکوب سراسری ست چرا مبارزه سراسری نباشد؟
تجربه جنبش سبز, خیزش اخیر آذربایجان برای نجات دریاچه ارومیه , بلوچستان و بیش از سه دهه مبارزات ناکام کردستان را اگر در کنار جنبش های دانشجوئی و تجربیات جنبش زنان , کارگران, معلمان و...قرار دهیم بخوبی نشان میدهد که چرا باید همه ما بخشی از یک جنبش سراسری باشیم . اهداف شوم ماشین سرکوب همه ما را بی هیچ تفاوتی نشانه رفته است.
2- لزوم تشکیل شورای رهبری جنبش سراسری ایران برای هماهنگی و سازماندهی مبارزه:
اینکه این سازماندهی و شورای رهبری چگونه و توسط چه کسانی(منظور افراد خوشنام و مورد اعتماد مردم) شروع شود مهم نیست . همه فعالان و روشنفکران و آزادیخواهان موظفند از همان مکانی که ایستاده اند این اقدام را به عنوان مهمترین و ضروری ترین حرکت جنبش به پیش برند.
درپایان مایلم از نقش بسیار مهم احزاب و فعالان کردستان در جنبش سراسری ایران سخن بگویم . در این هیچ شکی نیست که تجربه سازماندهی و رهبری جنبش های مردمی چیزی نیست که یکباره بدست آید . بطور قاطع میتوان گفت که چنین تجربه ای بسیار بیشتر از یک کوله بار در نزد احزاب و آزادیخواهان کردستان هم اکنون موجود است. تجربه ای که تا کنون صرفا مصرف منطقه ای و قومی داشته است. ما نباید انتظار داشته باشیم که جنبش نوپائی مثل جنبش سبز خود به تنهائی چنین تجربه ای را با پیمودن همان مسیر کسب کند . وقت آن است که رهبران مردم کردستان "سراسری" فکر کنند و پیشگام تشکیل شورای رهبری جنبش سراسری و آموزگار بزرگ تشکیلات و سازماندهی باشند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر