ادعای جایگزینی دولت
هشت ساله «جنون» با دولت «تدبیر» را صد البته باید به فال نیک گرفت – بخصوص بعد از
اعتماد اکثریت مردم به صندوق رای یا تصمیم به امتحان مجدد آنهم با آگاهی به همه
فجایع انتخابات پیشین.
بنابراین بر همه
نخبگان و روشنفکران واجب است حتی در صورت ارائه نظر مخالف با آنچه «مردم» بدان عمل
کردند - به خواست و کنش مردم بعنوان اصلی ترین «مرجع» درستی یا نادرستی تحلیلها
احترام گذاشته و نظریات خود را مورد بررسی و ارزیابی مجدد قرار دهند.
وقایع
انتخابات غافلگیر کننده اخیر, واکنش مردم و نسبت آن با هویت «جنبش سبز» را در موارد زیر می توان مورد نقد و بررسی قرار داد:
1- تصمیم خرد جمعی یا
اکثریت رای دهندگان مبنی بر مشارکت در انتخابات با توجه به مجموعه ی شرایط, از
جمله فقدان رهبری «جنبش سبز» و رکود و نبود راهبرد عملی در راستای اهداف بلند مدت ,
بطور مشروط و از منظر تاکتیکی حرکت صحیحی بوده که حداقل نتیجه ان بازگشت بخشی از
پتانسیل حرکتی و ایجاد شور و نشاط نسبی در فضای بسته وناامید کننده پیش از
انتخابات و همچنین «خریدن» وقت و زمان یا بعبارت روشنترایجاد «امکان تنفس» برای جنبش
رو به احتضار بود.
2- بخشی قابل توجهی از نیروهای جنبش سبز( جدای از
تحریمی های سنتی) که اینبار بر خلاف سال 88 «رای ندادن» را در دستور کار قرار داده
بودند – عمدتا از موضع وفاداری به اهداف بلند مدت و ارمانها و شعارهای جنبش با این انتخابات برخورد کردند که در جای خود یعنی چنانکه اصل جنبش در وضعیت رکود نبود –
میتوانست به کنش اصلی «مردم» تبدیل گردد و دراینصورت حرکت درستی بود
3- خطراتی که با «رای
دادن» و پای صندوق رفتن مردم اینک جنبش را تهدید میکند – فروکاستن نقش بی بدیل میرحسین
موسوی بعنوان رهبر جنبش در لباس «روحانی» - فرو کاستن آرمانها و تحول خواهی عمیق و
بنیادی جنبش سبز به مصلحت طلبی حکومتی – امیدوار کردن مردم به دولت روحانی و در
نتیحه مایوس شدن ایشان بدلیل
سرخوردگی – و بطور سمبلیک قالب کردن «رنگ بنفش» بجای «ارمانهای بلند سبز» است
4- با رفتن به پای
صندوق رای باید دید «جنبش سبز» چه بدست
آورده و چه از دست داده یا خطراین هست که از دست بدهد – ایجاد فرصت تنفس, برقراری
شور و نشاط و امید در سطح جامعه, پیروزی تدبیر بر جنون حتی در عالیترین سطح تصمیم
گیری نظام , به عقب انداختن خطر جنگ ویرانگر, امکان مصالحه در سطح جهانی, و بیشتر
شدن شانس پیگیری و تحمیل خواستهای اساسی
مردم از طریق اعمال فشار ازسوی جامعه مدنی از مزایای مشارکت در انتخابات و خطر از
دست رفتن امید و انشعاب در جنبش و از دست رفتن و گم شدن آرمانهای سبزدر بازی ماهرانه
حکومت و اصلاح طلبان حکومتی سوی دیگر قضیه است
5- بی شک اصلاح طلبان
حکومتی را باید برنده قطعی انتخابات ریاست جمهوری ولو بطور موقت دانست – آن چه
بعد از این پیش خواهد آمد – پیروزی نهائی نظام ولایت فقیه یا فتح سنگر به سنگر
قدرت توسط جنبش سبز و ازادیخواهی در سوی دیگر خاکریز است – پیروزی جنبش سبز و
ازادیخواهی ایران فقط و فقط به سازماندهی و بازسازی نیروها و ایجاد رهبری از داخل بستگی دارد – این درس
بزرگی است که باید از اصلاح طلبان حکومتی آموخت
جنبش سبز چه آنان که
با مصلحت اندیشی و تدبیر در کنار مردم رای دادند و چه انان که با رای ندادن
وفاداری خود را به ارمانهای بلند جنبش اثبات کردند – باید قضیه انتخابات را پشت سر
گذاشته و همچون جریان رودخانه ای که بعد از برخورد با یک مانع, موقتا(بدلیل شرایط عینی متفاوت) در مسیر های مختلف
جریان میابند – دوباره بهم پیوسته و با دست
گذاشتن بر خواسته آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و رهبران در حصر جنبش,
صداقت دولت«تدبیر» را در جلوی چشم مردم به آزمون بگذارند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر