در یکی دو هفته گذشته شاهد بودیم که یک موجود بیمارو روان پریش بنام احمدی نژاد,کسی که به قول میرحسین خیلی راحت جلوی دوربین مستقیما به چشمان مردم نگاه میکنه و دروغ میگوید, همان کسی که با وقاحت تمام میلیونها آرای مردم را به بنام خودش مصادره کرد ,همان کسی که میلیونها معترض خاموش را خس و خاشاک نامید و به خاک و خون کشید, تلاش کرد که از چیزی که "حق قانونی" خودش میدانست یعنی حق انتخاب و عزل وزرا دفاع کند و برای دفاع از چنین حقی(که از اساس ناحق بود) تا مرز درگیری و رودروئی با قدرتمندترین و صد البته کینه توزترین شخص مملکت یعنی خامنه ای پیش رفت.
آدم مات و مبهوت درمیماند وقتی شاهد وقاحت شخصی ست که هم خودش میداند و هم دیگران( در واقع کسی نیست که نداند) که موقعیت فعلی اش بعنوان رئیس دولت بجز برمبنای پایمال کردن حق ده ها میلیون انسان و کشتار و به اسارت گرفتن صدها انسان آزاده وقتل عام دهها نفر از پاکترین جوانان این مرز و بوم بدست نیامده و تا مغز استخوان مدیون از خودگذشتگی و له شدن رهبردر برابر افکار عمومی برای حفظ ایشان است.
اما برکناراز چنین نمایشنامه وقاحت ودریدگی که تلاش میکنم برایم عادی شود و هنوز نشده – تلخکامی من از زنده شدن خاطره دیگری ست که انهم هرچه کردم تا کنون نتوانستم برای خودم حل کنم و فقط سکوت کردم مانند بسیاری دیگر...
این جریان دفاع از حق احمدی نژاد مرا دوباره به دوران اصلاحات بازگرداند آن موقع که سید محمد خاتمی با بیست و چند میلیون رای واقعی نه از حقوق مشروع و قانونی خود دفاع کرد و نه پای حقوق مردم ایستاد – بدون هیچ شک و تردیدی خاتمی شخصا انسان خیرخواه و سلامتی ست. ایکاش خاتمی هم به پشتوانه آرای مردمی و حقوق قانونی خود – اجازه نمی داد انتخابات مجلس خبرگان با نظارت استصوابی برگزارشود تا امروز شاهدیکه تازی خامنه ای نباشیم – ایکاش محمد خاتمی اجازه نمی داد صندوقهای رای مردم تهران در انتخابات ششم مجلس چنان دستکاری شود تا علیرضا رجائی و بقیه نمایندگان راستین مردم حذف شده و امثال حدادعادل به نا حق به مجلس وارد شوند. ایکاش محمد خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری با اتکا به مجلس ششم , وزرای مورد نظر مردم را انتخاب میکرد نه اینکه مطابق میل و نظر "رهبر فرزانه" عمل کند- ایکاش خاتمی در انتخابات مجلس هفتم روی خط قرمز اصلاح طلبان بعنی انتخابات آزاد می ایستاد – خاتمی و اصلاح طلبان هیچکدام از این کارها را نکردند و پای هیچکدام از این حقوق مسلم ملت پایداری نکردند و همه بهانه ایشان ترس موهومی بنام احتمال براه افتادن "حمام خون" بود . آیا حالا که پای حقوق ملت پایمردی نکردید توانستید از " حمام خون" جلوگیری کنید؟ ایا این دلیل اصلی دلسرد شدن مردم از اصلاح طلبان نبود؟ایکاش خاتمی واصلاحطلبان هم بر سر حقوق ملت " قهر" میکردند. ایکاش...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر