1- کلا خیلی باحال هستیم. خودمان لینک میدیم و دعوت میکنیم,بعد بعضی هایمان (نه همه) در مراسم شرکت میکنیم, در داخل استادیوم با صندلی های "بیشمار خالی" که برمیخوریم کمی جا میخوریم, اما از انجا که ما کلا کارمان خیلی درسته (برعکس بقیه) بروی خودمان نمی آوریم به یاد اونموقع ها دستهایمان را بالا میبریم و دست میزنیم اما اینبار با شعار " حجازی مردمی" , "اسطوره مردمی همینه همینه" . به اطرافمون نگاه میکنیم عده زیادی با گوشی های موبایل دارند فیلم میگیرند. آتیلا حجازی با "مردم" که ما باشیم صحبت میکنه , او هم به نظر کمی دلخور میاد و معلومه انتظار جمعیت بیشتری را داشته میگوید: " اگر خبررسانی میشد مردم بیشتر میامدند" . مراسم تمام میشود هنوز معلوم نیست کی به کیه . از دالانها بسمت درب خروجی میرویم . میدانیم که باید یک کاری بکنیم بیشتر از این شعارها. "حجازی با غیرت" . حجازی مردمی و... چندین بار تکرار میشود . ناگهان فریادی بلند میشود: " اینهمه لشکر آمده به عشق ناصر آمده" خوب حالا بهتر شد یه جورائی شعار سیاسیه. آخه " این همه لشکر" فقط باید برای مقام رهبری بیاد نه هیچکس دیگر , "عشق" هم که تکلیفش از مدتها پیش روشن شده و مثل درامد نفت و بصیرت و امام زمان جزو املاک رهبری ست. این شعار را چند بار با دل و جان تکرار میکنیم . برای دیدن "این همه لشکر" یک نگاهی به عقب میاندازم . "اینهمه" هم که نباشه دستکم یک لشکر میشیم . مهم نیست . سرود ای ایران را یکی شروع میکند وبعد سرود یار دبستانی . خدایش کاریمان ندارند ما هم سرود را کش میدهیم و چند بار تکرارش میکنیم . تقریبا همه دستها بالاست یا علامت "وی" را نشان میدهیم و یا با موبایل فیلم می گیریم . در ادامه همان روند خودمان سرود می خوانیم , خودمان فیلم تهیه میکنیم و خودمان هم باید فیلمها را روی یوتیوب بگذاریم و درسایتهای اجتماعی لینک کنیم "شروع خوبی بود برای خرداد پر از حادثه..."
2- حکومت هم با انهمه دفتر و دستک و ید وبیضا و در اختیار داشتن دهها سازمان اطلاعاتی موازی و متقاطع, برای اینکه بفهمد "چه خبر است" آخرش باید هزار نفر چماقدار را آموزش دهد که پای کامپیوتر بشینند و ضمن حملات سایبری! به سایتهای سبز , آخرین اخبار را به اطلاع فرماندهان برسانند . از میزان نیروئی که برای سرکوب سبزها تدارک دیده بودند و "دهها لشکر" آشکار و پنهان که از میدان صادقیه تا استادیوم آزادی چیدمان کرده بودند میتوان حدس زد که ماحصل گزارشات چنین بوده : " سبزها میلیونی میایند"
3- منظورم از این نوشته کوچک کردن و خوار شمردن حرکتمان در روز مراسم گرامیداشت ناصرخان نیست. دستمان و دستتان و دست همه کسانی که به نحوی در همین حرکت سهمی داشتند درد نکند . میخواهیم اشکالمان را بررسی کنیم برای روز 22 خرداد که بسیار نزدیک است:
روز 22 خرداد هر کاری که قرار باشد انجام دهیم با 20 هزار نفری که در مراسم ناصرخان شرکت کردند جور در نمی اید . جامعه سبز یک جامعه میلیونی ست که از 22 خرداد 88 ثابت کردند اکثریت "ناراضی" را تشکیل میدهند .آن 20 هزار نفری که در مراسم ناصرخان شرکت کردند . هسته مرکزی "معترضان" را تشکیل میدهند . کار و وظیفه معترضان یارگیری از جمع ناراضیان و افزودن این جمعیت میلیونی به جمع "معترضان" است با سازماندهی و اطلاع رسانی . اما دقیقا مفهوم این سازماندهی و اطلاع رسانی چیست و هر کدام ازما دقیقا چه باید بکنیم؟
مفهوم سازمان و سازماندهی دروضعیت کنونی:
در یک جامعه نرمال که حقوق شهروندان رعایت میشود, وظیفه سازماندهی و اطلاع رسانی بطور طبیعی به عهده احزاب و سازمانها و ...است . ما از بعد از 22 خرداد 88 عملا در یک زندان بزرگ تحت وضعیت زندانیان و مجرمین خطرناک قرار داریم پس انگونه سازماندهی منتفی ست. شکل قدیمی سازماندهی (مدل 57) مبتنی برسازماندهی فیزیکی (هاردوری) بود که هنوز انقلابیون بازمانده از آن دوران, طعم گس ان را در دهان خود احساس میکنند . این نوع سازماندهی بر سه اصل مبارزه خشونت آمیز, فقدان و ضعف تکنولوژی ارتباطات, بی خبری وعدم همراهی مردم قرار داشت که امروزهر سه مورد منتفی ست.
ما اکنون در جامعه ای زندگی میکنیم که طبق آمار مستند اکثریت مردم از وضعیت کنونی ناراضیند و خود حکومت با بی لیاقتی و بی بصیرتی هرچه تمامتر گوی سبقت را در امر ناراضی کردن مردم ازنیروهای اپوزسیون ربوده است . پذیرش اصل مبارزه بی خشونت (در شرایط فعلی) و انفجار اطلاعات و رسیدن به قله های تکنولوژی ارتباطات شکل دیگری از سازماندهی که من انرا نرم افزاری مینامم طلب میکند.
فضای سایبر و استفاده حداکثر از تکنولوژی ارتباطات مرکز اصلی هماهنگی وحتی تشکیل میتینگها برای فعالان جنبش است چه در داخل و چه در خارج کشور . اما با " مردم کوچه و خیابان" یعنی همان اکثریت ناراضی چه باید کرد؟ اگر با یک تخمین غیر دقیق فعالان مصمم و سبز داخل کشوررا که از یک سو در فضای سایبر با یکدیگر هماهنگ و در گفتگو موثر هستند و از سوی دیگر از طریق شبکه های طبیعی با جامعه در ارتباطند حدودا 50 هزار نفربراورد کنیم که بخشی از آنان در مراسم گرامی داشت ناصرخان مشارکت داشتند میتوان سازماندهی و ارتباط با مردم را به شکل زیر تئوریزه نمود:
1- هر فعال سبز داخل کشور باید خود را مسئول مستقیم و سازمانی با حداقل30 نفراز "مردم کوچه وخیابان" از طریق شبکه های طبیعی قرار دهد . این سازمان صرفا یک سازماندهی اعلام نشده مجازی یا نرم افزاری در ذهن فعالان سبز داخل کشوراست ودر شرایط خفقان و امنیتی فعلی لزومی به مطرح کردن و علنی کردن آن نیست . حداقل خاصیت ان اینست که فعالان سبز که در فضای سایبری از همه چیز خبر دارند در لاک خود فرو نرفته و به تنهائی به مراسمی مثل مراسم ناصرخان نمی روند یا حداقل مطمئن میشوند که مردم تحت پوشش ایشان هم از این امر مطلعند. شبکه های طبیعی به مجموعه افراد خانواده و فامیل, همکاران وهمکلاسان, همسایه ها و گروههای معمولی ورزشی و تخصصی و تفریحی اطلاق میشوند . بنابراین در چنین وضعی میتوان مطمئن شد هر خبر قابل اهمیتی از جنبش به گوش جمعیتی یک ونیم میلیونی بدون واسطه خواهد رسید.
2- شعارنویسی بروی دیوار و اسکناس نویسی در هر کمپین عملی بخش بزرگتری از "مردم" را که در شبکه های فوق قرار ندارند بسادگی مطلع خواهد نمود
3- با توجه به تجربه مراسم گرامیداشت ناصرحجازی جنبش سبز برای مطلع نمودن مردم حداقل نیاز به 10 روز فعالیت مستمر دارد یعنی برای 22 خرداد هرکاری قرار است بشود باید تا 12 خرداد تصمیمات لازم در فضای سایبر قطعی شده باشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر