هر چند جنبش سبز از عقاید و نظرات و طیفهای گوناگون تشکیل شده است, از اصلاح طلب راست مسلمان تا چپ انقلابی, از نسل جوانی که تازه اولین رای خود را در22 خرداد 88 به صندوق ریخت تا جوانان با تجربه دوران اصلاحات و انقلابیون پا به سن گذاشته سال 57 , همه و همه در یک نگرانی و سوال اساسی مشترکند " دلیل رکود جنبش سبز چیست و چه باید کرد؟ این "درد مشترک" را به فال نیک میگیرم و در حد توان و سواد و تجربه خودم سعی میکنم پاسخهائی را جهت شروع یک گفتگوی همه جانبه در چند یادداشت مطرح کنم. قبل از شروع بحث لازم میدانم نظر کلی خودم را در مورد دلایل اصلی رکود جنبش در یک جمله کلیدی مطرح کنم:
" همه دلایل رکود جنبش را باید در خود جنبش جستجو کرد و به طرف مقابل یعنی حکومت سرکوبگروابسته نیست"
این جمله ظاهرا عجیب نیاز به کمی توضیح بیشتر دارد تا بهتر مورد پذیرش قرار گیرد. اگر یک حکومت سرکوبگر و خشن مانند حکومت اسلامی اعدام میکند, به زندانیان تجاوز میکند در کهریزک و قرچک ورامین جنایات علیه بشریت انجام میدهد و اخبارش را برای رعب و وحشت مردم عمدا تبلیغ میکند,اگر هزاران مکر و دروغ و تقویت نیروهای امنیتی و ارسال انان به میان نیروهای جنبش کار روزمره ایشان است اگر میلیاردها تومان خرج تبلیغات و نمایش شکست جنبش میکند, فقط میتوان گفت که این حکومت وظیفه اش را بعنوان " طرف مقابل" خوب انجام میدهد و قرار هم نبوده بغیر از این عمل کند. اگر جنبش دچار رکود شده تنها دلیلش را باید درخودمان جستجو کنیم. آیا ما در این دو سال توانستیم روی حداقل ها متحد شویم؟ ایا توانستیم یک شورای هماهنگی واقعی که مورد قبول همه آزادیخواهان ایران و اقوام ایران و سلایق مختلف باشد تشکیل دهیم؟ آیا توانستیم از حداکثرهای خود به خاطر حداقل های جنبش بگذریم؟ ایا سازماندهی و تقسیم کار میان ایرانیان داخل و خارج کردیم؟ ایا از همه ابزارها و امکانات موجود کمال استفاده را بردیم؟
بخش اول: فوبیای فضای مجازی
در بخش می خواهم ادعا کنم که فضای مجازی برخلاف نامی که برای آن برگزیده اند (با همه ضعفهای امنیتی اش)واقعی ترین فضا و مهمترین ابزار جنبش سبزچه جهت اطلاع رسانی و چه از جهت سازماندهی ست.اهمیت این موضوع از این زاویه مطرح است که دیده ام دوستانی با کارائی و توان و امکانات بسیاردر سازماندهی و به حرکت در اوردن چرخهای جنبش چنان گرفتار فوبیا و وحشت حاصل از " استفاده عملی" از فضای اینترنت یا مجازی هستند که به کل نقش این ابزار نیرومند را برای سازماندهی وفراخوانهای جنبش انکار میکنند. این اشتباه بجز اینکه به موضوع تسلط و هژمونی انقلابیون سال 57 بر افکار عمومی روشنفکران جوانترنسل اصلاحات و جنبش سبزمرتبط است(موضوع بخشهای بعدی این یادداشت) که ارتباط و سازماندهی را صرفا به شکل سخت افزاری می پسندند و این ریشه در دوران انقلابی گری خودشان دارد,به عدم شناخت قدرت دنیای مجازی در پیوند با میلیونها انسان واقعی نیز مربوط است. بازهم میخواهم با آوردن چند مثال واضح تاکید کنم که مهمترین ابزار جنبش سبزبرای سازماندهی, اطلاع رسانی و هرنوع فراخوان, فقط و فقط فضای به اصطلاح مجازی ست.
1- تجربه جنبش:کلیه فراخوانها و راهپیمائی ها و اعتراضات موفقیت آمیز جنبش سبزتاکنون صرفا از طریق فضای مجازی و نه هیچ روش دیگرصورت گرفته است . (واضح تر از این است که نیازی به اثبات باشد)
2- انقلاب مصر عمدتا از طریق فضای مجازی و فیس بوک هدایت شد و به پیروزی رسید
3- در شرایط بحران و خفقان همچون شرایط ایران سازماندهی سخت افزاری(ارتباط و شبکه های اجتماعی میان مردم) به هیچوجه امکان پذیر نیست و هر گونه معطل کردن جنبش برای ایجاد اینگونه سازماندهی صرفا اتلاف وقت است. کمااینکه آنچه که از گذشته بوده هم اکنون از میان رفته و روز به روزبیشتر تحلیل میرود
4- شورای هماهنگی راه سبز,آقای ارجمند,واحدی, سازگارا, احزاب چپ,کمونیست,اصلاح طلب,روزنامه نگاران,تحلیل گران, جمعی از وبلاگ نویسان سبز,کومله, دمکرات و....هیچکدام چیزی بیشتر از یک کاربر اینترنت به همراه وبلاگها و وبسایت هایشان نیستند وفقط میزان بازدید کننده از ایشان متفاوت است
5- حتی خود رهبران جنبش نیز که از ابتدا تا پیش از حصر صرفا توسط دنیای مجازی با هوادارانشان در ارتباط بودند - برای راهپیمائی پیروزمندانه 25 بهمن هیچ وسیله ای بجر اینترنت در اختیارشان نبود که اکنون همان نیزاز ایشان سلب شده است
نتیجه: فضای مجازی مهمترین ابزار جنبش سبز برای به حرکت آوردن مردم "واقعا" معترض ومنتظر است آتش حقیقی زیر خاکستر تنها بادمیدن از این فضای مرتبط به امکانات جهان امروز میتواند شعله ور گردد. این تجربه ایست که اولین بار در کشور خودمان شروع شد و مردم سرزمینهای عرب بدون زیر سوال بردن آن بخوبی از تجربه ما بهره بردند . با باورکردن امکانات دنیای مجازی و برطرف کردن ضعفهای امنیتی سنگ بزرگی را از جلوی سازماندهی و اتحاد جنبش سبز برداریم
بخش دوم: شعار "آگاهی بخشیدن به مردم" توجیهی برای بی عملی
" همه دلایل رکود جنبش را باید در خود جنبش جستجو کرد و به طرف مقابل یعنی حکومت سرکوبگروابسته نیست"
این جمله ظاهرا عجیب نیاز به کمی توضیح بیشتر دارد تا بهتر مورد پذیرش قرار گیرد. اگر یک حکومت سرکوبگر و خشن مانند حکومت اسلامی اعدام میکند, به زندانیان تجاوز میکند در کهریزک و قرچک ورامین جنایات علیه بشریت انجام میدهد و اخبارش را برای رعب و وحشت مردم عمدا تبلیغ میکند,اگر هزاران مکر و دروغ و تقویت نیروهای امنیتی و ارسال انان به میان نیروهای جنبش کار روزمره ایشان است اگر میلیاردها تومان خرج تبلیغات و نمایش شکست جنبش میکند, فقط میتوان گفت که این حکومت وظیفه اش را بعنوان " طرف مقابل" خوب انجام میدهد و قرار هم نبوده بغیر از این عمل کند. اگر جنبش دچار رکود شده تنها دلیلش را باید درخودمان جستجو کنیم. آیا ما در این دو سال توانستیم روی حداقل ها متحد شویم؟ ایا توانستیم یک شورای هماهنگی واقعی که مورد قبول همه آزادیخواهان ایران و اقوام ایران و سلایق مختلف باشد تشکیل دهیم؟ آیا توانستیم از حداکثرهای خود به خاطر حداقل های جنبش بگذریم؟ ایا سازماندهی و تقسیم کار میان ایرانیان داخل و خارج کردیم؟ ایا از همه ابزارها و امکانات موجود کمال استفاده را بردیم؟
بخش اول: فوبیای فضای مجازی
در بخش می خواهم ادعا کنم که فضای مجازی برخلاف نامی که برای آن برگزیده اند (با همه ضعفهای امنیتی اش)واقعی ترین فضا و مهمترین ابزار جنبش سبزچه جهت اطلاع رسانی و چه از جهت سازماندهی ست.اهمیت این موضوع از این زاویه مطرح است که دیده ام دوستانی با کارائی و توان و امکانات بسیاردر سازماندهی و به حرکت در اوردن چرخهای جنبش چنان گرفتار فوبیا و وحشت حاصل از " استفاده عملی" از فضای اینترنت یا مجازی هستند که به کل نقش این ابزار نیرومند را برای سازماندهی وفراخوانهای جنبش انکار میکنند. این اشتباه بجز اینکه به موضوع تسلط و هژمونی انقلابیون سال 57 بر افکار عمومی روشنفکران جوانترنسل اصلاحات و جنبش سبزمرتبط است(موضوع بخشهای بعدی این یادداشت) که ارتباط و سازماندهی را صرفا به شکل سخت افزاری می پسندند و این ریشه در دوران انقلابی گری خودشان دارد,به عدم شناخت قدرت دنیای مجازی در پیوند با میلیونها انسان واقعی نیز مربوط است. بازهم میخواهم با آوردن چند مثال واضح تاکید کنم که مهمترین ابزار جنبش سبزبرای سازماندهی, اطلاع رسانی و هرنوع فراخوان, فقط و فقط فضای به اصطلاح مجازی ست.
1- تجربه جنبش:کلیه فراخوانها و راهپیمائی ها و اعتراضات موفقیت آمیز جنبش سبزتاکنون صرفا از طریق فضای مجازی و نه هیچ روش دیگرصورت گرفته است . (واضح تر از این است که نیازی به اثبات باشد)
2- انقلاب مصر عمدتا از طریق فضای مجازی و فیس بوک هدایت شد و به پیروزی رسید
3- در شرایط بحران و خفقان همچون شرایط ایران سازماندهی سخت افزاری(ارتباط و شبکه های اجتماعی میان مردم) به هیچوجه امکان پذیر نیست و هر گونه معطل کردن جنبش برای ایجاد اینگونه سازماندهی صرفا اتلاف وقت است. کمااینکه آنچه که از گذشته بوده هم اکنون از میان رفته و روز به روزبیشتر تحلیل میرود
4- شورای هماهنگی راه سبز,آقای ارجمند,واحدی, سازگارا, احزاب چپ,کمونیست,اصلاح طلب,روزنامه نگاران,تحلیل گران, جمعی از وبلاگ نویسان سبز,کومله, دمکرات و....هیچکدام چیزی بیشتر از یک کاربر اینترنت به همراه وبلاگها و وبسایت هایشان نیستند وفقط میزان بازدید کننده از ایشان متفاوت است
5- حتی خود رهبران جنبش نیز که از ابتدا تا پیش از حصر صرفا توسط دنیای مجازی با هوادارانشان در ارتباط بودند - برای راهپیمائی پیروزمندانه 25 بهمن هیچ وسیله ای بجر اینترنت در اختیارشان نبود که اکنون همان نیزاز ایشان سلب شده است
نتیجه: فضای مجازی مهمترین ابزار جنبش سبز برای به حرکت آوردن مردم "واقعا" معترض ومنتظر است آتش حقیقی زیر خاکستر تنها بادمیدن از این فضای مرتبط به امکانات جهان امروز میتواند شعله ور گردد. این تجربه ایست که اولین بار در کشور خودمان شروع شد و مردم سرزمینهای عرب بدون زیر سوال بردن آن بخوبی از تجربه ما بهره بردند . با باورکردن امکانات دنیای مجازی و برطرف کردن ضعفهای امنیتی سنگ بزرگی را از جلوی سازماندهی و اتحاد جنبش سبز برداریم
بخش دوم: شعار "آگاهی بخشیدن به مردم" توجیهی برای بی عملی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر