۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

نگاهی به انتخابات حکومتی ازبلندای قله ای بنام جمهوری ایرانی



تمایل به اتحاد به قیمت عدم شفافیت در اپوزسیون داخلی  از یک سو  و آشکارگوئی با نیروی گریز از مرکز در اپوزسیون خارج از کشور, باعث خلق معجون غریبی از مفهوم کلی اپوزسیون یا نیروهای مخالف رژیم شده که نوشیدن آن به این شکل نتیجه ای جز فلج کامل جنبش آزادی خواهی نداشته و این همان چیزی ست که امروز شاهدیم. بدور از هر نوع کلی گوئی بطور مشخص به بحث روز انتخابات حکومتی  مجلس که در پیش روی ماست نگاهی بیاندازیم.

فراتر از همه عقاید متضاد در مورد نحوه برخورد با انتخابات مجلس از مشارکت محض تا مشارکت مشروط از تحریم محض تا تحریم مشروط و یا راه  سوم , خوشبختانه بدون استثنا همگی در برابر یک مجهول بزرگ بطور مشترک سرگردانیم و آن چیزی نیست جز اینکه : "هنوز نمی دانیم هدفمان چیست و به کجا میخواهیم برسیم".بکار بردن واژه "خوشبختانه "شاید در اینجا چندان منطقی بنظر نرسد, اما چنانکه به روی دیگر این سکه سرگردانی دقیق نگاه کنیم فضائی به گستردگی همه ایرانیان مخالف خواهیم یافت که می تواند زمینه ساز پیوندی نجات بخش و جبهه ای متحد برای همه با هر فکر و عقیده ای گردد.

مفهوم عام جمهوری ایرانی همان قله بلندی ست که می تواند همه ایرانیان با هر عقیده ای بدور خود گردآورد . بگذارید هر شهروندی خودش حقوق اساسی و خواستهایش را در جمهوری ایرانی بیابد و تعریف کند . در های جمهوری ایرانی را باز بگذاریم به وسعت  جغرافیای این سرزمین تا هر ایرانی از هر قوم و مذهب و طبقه آرمانهایش را در ان بیابد بگذاریم اقوام تحت ستم, جمهوری ایرانی را نوعی از فدرالیسم تعریف کنند یا خود مختاری یا حق زبان مادری. بگذاریم طبقات کارگر و زحمتکش سوسیال دمکراسی خود را در آن بیابند . بگذاریم نسل جوان در آن امید و ارزو و شایسته سالاری را معنا کند و زنان برابری جنسی را در آن بیابند. حامیان محیط زیست نجات دریاچه ارومیه و تالابها و عاشقان تاریخ ایران شکوه دوران هخامنشی را در این جمهوری تعریف کنند. مادامی که مفهوم و ساختارکلی جمهوری ایرانی بر پایه های پذیرفته شده حقوق بشر, دمکراسی و اعتقاد به صندوق رای بنا گردد . همه آرمانها و آرزوهای هر ایرانی پذیرفته شده است.

اما سوال اینجاست که پذیرفتن ایده کلی   "جمهوری ایرانی"بعنوان محور اتحاد وآمال همه ایرانیان چگونه وضعیت فعلی را تغییر خواهد داد و ما را از سرگردانی رهائی میبخشد؟
مسئله اینجاست که پذیرفتن جمهوری ایرانی بعنوان هدف یا استراتژی مبارزه در بطن خود چیزی جز اعلام رسمی و شفاف خواست سرنگونی و به زیر کشیدن حکومت اسلامی موجود نیست . بگذارید ببینیم چه کسانی در حرف و عمل "جمهوری ایرانی" را  بعنوان هدف مبارزه میپذیرند . این اولین گام بزرگ در شفاف سازی اپوزسیون داخلی ست . جمهوری ایرانی بیان میکند که مشکل ما با حکومت اسلامی اساسی تر و بنیادی تر از این است که با اصلاح حل شود . حکومت اسلامی حتی در دمکراتیک ترین شکل آن که قبله آمال اصلاح طلبان حکومتی ست حافظ منافع همه ایرانیان نیست . قانون اساسی جمهوری اسلامی با اصول متحجر و ارتجاعی ولایت فقیه انهم فقط در محدوده  شیعه 12 امامی , ضامن حفظ یکپارچگی و حقوق بخش مهمی از مردم این سرزمین نیست و حتی در درون خود چنان خشک و منجمد و تنگ است که در میان شیعیان هم نماینده اقلیتی چند درصدی ست. بنابراین شفافیت در داخل کشور از همینجا آغاز میشود. اتحاد اقوام حول محور جمهوری ایرانی امکان پذیر میگردد و اپوزسیون داخل ایران دیگر مجبور نیست  هر چند سال یکبار لباس مندرس اصلاح طلبی را بدور خواسته اساسی خود بپیچد و جمهوری ایرانی را  مثل یک گناه کبیره در زیر قبای اصلاح طلبی پنهان سازد.

 شفاف و روشن  سخن می گوئیم . ماخواهان سرنگونی حکومت اسلامی و برپائی جمهوری ایرانی  هستیم. جمهوری که بر مبنای اصول بدیهی حقوق بشر و ضامن حقوق همه اقوام و مذاهب و همه شهروندان این مرز و بوم با هر عقیده و مسلکی باشد . این که شکل جمهوری ایرانی چه باشد صندوق های رای تعیین خواهد کرد که با هر انتخاباتی همین شکل نیز قابل تغییر خواهد بود  . اگر  متناسب  با شرایط  تصمیم بگیریم  که در انتخاباتی حکومتی  با شروطی شرکت کنیم یا تحریم کنیم, تنها دلیل,انتخاب  روشهائی تا حد امکان بی درد و کم هزینه برای این انتقال قدرت است و لاغیر .
ما ملت ایران اگر وامی هم به روحانیون برای برپائی یک حکومت دینی داشته ایم  تا دینار آخر پرداخت کرده ایم. دیگر وقت رفتن است آقایان.

هیچ نظری موجود نیست: