1- فضای مجازی برای ایرانیان داخل فضای سازماندهی و تصمیم گیری های
سرنوشت سازی ست که میتواند به بود و نبود آنان منجر گردد. مسلما سهراب و محمد مختاری روز از قبل شهادتشان مثل هزاران کاربر دیگر پای اینترنت نشسته بودند تا ببینند فردا چه باید کنند – اما برای ایرانیان خارج از کشور هر چقدر هم مصمم و جدی باشند موضوع در این حد نیست
2- شرایط در ایران را فقط با بودن و زندگی کردن در میان مردم میتوان تا حدودی درک کرد. از فضای مجازی نمی توان گرما و شدت آتش را فهمید. بنابراین اکثر فراخوانهائی که در فضای مجازی صادر میشود مثل الله و اکبر های خلق الساعه , هجوم بردن به منزل سحابی و ...حتی در میان یک در صد از مردم شنیده نمی شود چه رسد به اینکه انجام دهند
3- بحث ها زیادی که در فضای مجازی جریان دارد و بسیار پر اهمیت جلوه میکند, اصلا برای ایرانیان داخل کوچکترین اهمیتی ندارد و حتی حاضر نیستند لحظه ای دراینباره فکر کنند که البته بدلیل شرایط بشدت متفاوت و زندگی در فضای اساسا مختلف , کاملا طبیعی ست . بعنوان مثال بحث در مورد گفته های اخیر خاتمی و آشتی ملی که فضای مجازی را بشدت تحت تاثیر قرار داد درایران درمیان جامعه سبز اصلا مطرح هم نیست. مخالفتهای های اخیر در مورد شورای هماهنگی و راهپیمائی سکوت, و نگرانی دوستان در مورد دوران طلائی امام و ارتحال و از این قبیل صرفا دغدغه های سروران خارج از کشور است
4- در ایران فقط یک جور میتوان توجه مردم و جامعه سبز را جلب نمود – تمرکز روی کلیدی ترین مسائل و اتحاد و توافق همگانی روی کمپین های اعتراضی فارغ از اختلاف نظرها .
اخلاقا درست اینست که طراحی و ایده هر شکل اعتراضی را باید به سبزهای داخل سپرد و از شلوغ کردن فضای مجازی در این قبیل موارد که باعث گم شدن صدای ایرانیان داخل میگردد اجتناب کرد. وظیفه سبزهای خارج کشور که بسیار نیز حیاتی ست فراهم کردن امکانات برای داخلی ها و حمایت از تصمیمات های ایشان است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر