۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

شورای هماهنگی راه سبز, فراخوان یک اسفند , اسارت رهبران

1- سرانجام شورای هماهنگی راه سبز امید تشکیل شد که باید به فال نیک گرفت . با دو فراخوان که اولی در جهت حمایت ازطرح راهپیمائی نبوغ امیز رهبران سبزدر 25 بهمن بود و دومی اولین اقدام مستقل این شورا برای راهپیمائی اول اسفند. قطعا بزرگان وهمراهان جنبش که معتقد به دمکراسی, بهره بردن از عقل جمعی هستند , از نقد دلسوزانه یک همراه هر چند خلاف جریان باشد دلگیر نخواهند شد
2- اهمیت توجه به ترکیب جمعیت و میدان رقابت:
باشگاه ورزشی سبز از صد نفر مردم تحصیل کرده, نیمه مرفه, آماتور تشکیل شده که از دو سرمربی باهوش بهره میبرند که فعلا دردسترس نیستند و فقط در بازی های ملی امکان مشارکت دارند. شورای هماهنگی مربیان تکنیکی و اجرائی تیم سبز هستند که هنوز اعتبار لازم برای مسابقات بزرگ را کسب نکرده اند و امید است که درچند رقابت پیروزمندانه به چنین اعتباری دست یابند. امتیازات اصلی تیم سبز جمعیت زیاد وبکارگیری عقل و تدبیر است . در طرف مقابل تیم سیاه با ده نفرکماندو تعلیم دیده و حرفه ای مجهز به همه تجهیزات خشونت بارصف ارائی کرده است . حالا مربیان عاقل کدام میدان رقابت را انتخاب میکنند؟ رینگ بوکس که نهایتا بیش از 20 نفراز اعضای تیم آمادگی مشارکت در ان را ندارند یا میدان مثلا طناب کشی که همه تیم می توانند با هر وضعیتی در آن شرکت کنند و پیروزی در آن حتمی ست؟ رینگ بوکس 25 بهمن , میدان خاصی بود که سرمربیان باهوش جنبش با بدست گرفتن نبض تیم و با اعتبارزیادی که در نزد باشگاه داشتند. حداقل 60 نفربه میدان آوردند و پیروز آن میدان شدند.و چنین مسابقه سنگینی را نمی توان هر هفته تکرار کرد . ایا میدان یکم اسفند هم اینچنین بود؟
3- ترکیب جمعیتی جنبش سبز:
دیگر تکراری شده اما باز باید یاداوری کرد مخصوصا برای انانکه این امکان را ندارند که با چشمان خویش ببینند ولی باید تصمیم بگیرند. قشر متوسط, مادری که نگران با فرزندان جوانش به راهپیمائی میاید, دانشجو, تحصیلکرده, استاد دانشگاه, جوانی که با شور و حرارت کلاس گیتار یا فرانسه را تعطیل میکند و به راهپیمائی می پیوندد , نه کاملا همه که بخش بزرگی از جنبش سبز را تشکیل میدهند. هنوزاو که به خاطرچرخ دستی خودش را به آتش میکشد در جنبش نیست.  جنبش همه جماعتی نیستد که 22 خرداد 88 رای داده اند هر چند که تماشاگرانی دلسوز باشند. راهپیمائی در میدان خونین تاکتیک اصلی جنبش سبز نمی تواند باشد
4- میدان صحیح مبارزه:
 ایکاش مربیان و سرپرستان در اول اسفند بجای رینگ بوکس میدان دیگری را می آزمودند. تا از شور پیروزی 25 بهمن , پیروزی دیگری خلق شود با جمعیتی افزونتر. و اینکه نشان دهیم تیم را میشناسیم و به یک میدان وابسته نیستیم. آیا مثلا تحریم وسایل نقلیه عمومی و خصوصی در یک ساعت معین, تحریم یک کالای خاص مثل قند و شکرو... میادین دیگری برای زورآزمائی نیستند؟ آیا کپی برداری ناصحیح و مطالعه نشده از انقلابات "ظاهرا" زود بازده دنیای عرب .  ما را به اشتباه نیانداخته است؟
5- تکلیف را روشن کنیم مبارزه با خشونت یا بی خشونت؟
نمی توان میدان بوکس را انتخاب کرد و شعار مبارزه بی خشونت داد. راهپیمائی اگر در فرانسه طناب کشی محسوب میشود در ایران چیزی بجز رینگ خونین نیست. یعنی میدان مبارزه بدون خشونت به طرف مقابل هم بستگی دارد. حرفی نیست اگر بزرگان فقط راهپیمائی را به رسمیت میشناسند پس لطفا یک هفته هم در مورد راه های اعمال خشونت ونحوه ساخت کوکتل مولوتف و نارنجک دستی اموزش دهید و سرودهای حماسی و انقلابی پخش کنید تا تیم آمادگی روحی برای آنچه باید انجام دهد را کسب کند. نه اینکه در روز مسابقه اعلام کنید مبارزه ما " بدون خشونت " است . این یعنی ندانستن آنچه در واقعیت میگذرد و خلع سلاح کردن اعضای تیم در وسط رینگ خونین.
6- اسارت رهبران و وظیفه جنبش:
رهبران تقریبا در زندانند و ما شعارها وادعاهای زیادی داشته ایم. مسئله آزادی رهبران برای  جنبش سبزیک مسئله ایست که به شرافت جنبش پیوند خورده است . دیده ام بعضی دوستان در ناامیدی به سخنان کلینتون واقدامات مجامع بین المللی دلخوش کرده اند. این یعنی هدر دادن وقت و فرصت . یعنی عدم اتکا به خود . یعنی باور نکردن قدرت جنبش درآزاد کردن رهبران سبز البته در میدانی درست. من در جایگاهی نیستم که رهنمودی بدهم . فقط از  انجا که از نزدیک از حقیقت اوضاع با خبرم . خیرخواهانه پیشنهاد میکنم چیزی مثل "تحریم وسایل نقلیه عمومی و شخصی از 8تا 10 صبح " را فراخوان دهید تا همه صد نفر و بلکه تماشاچیان را به میدان کارزار بیاورید و دهها برابر بیشتر از رینگ های کوچک خونین تاثیرگذار باشید

هیچ نظری موجود نیست: