بعد از مدتها بی خبری از وضعیت رهبران سبز ناگهان فضای رسانه ای با دو خبر پیاپی بمباران شد که هر دو به اندازه کافی قابل توجه هستند.
پس از چندین ماه بی خبری مطلق از وضعیت مهندس موسوی و خانم دکتر زهرا رهنورد تماس کوتاه تلفنی بین این دو همراه جنبش سبز و فرزاندنشان برقرار می شود. در همان ابتدای مکالمه و پیش از احوالپرسی، مهندس موسوی با صدایی محکم و قاطع چندین بار تاکید کرده است که: «هیچ چیز عوض نشده» و خطاب به فرزندان خود گفته است: «دخترانم شما بدانید که من بر سر مواضع پیشین خود همچنان ایستاده ام. ممکن است به دلایلی همین تنها امکان حداقلی چند ماه یکباربرای کسب خبر از وضعیت ما با شما را هم قطع کنند
با توجه به اینکه منبع این خبر فرزندان مهندس موسوی و خانم رهنورد هستند و اینکه تا کنون از سوی این عزیزان تکذیبی صورت نگرفته, بنابراین میتوان به درستی این خبر تا حدود زیادی اعتماد کرد و دو نتیجه زیر را به حقیقت بسیار نزدیک دانست:
1- وضعیت فعلی مهندس موسوی و خانم رهنورد نسبت به گذشته در شرف تغییرات جدیست و بنابر «دلایلی نامعلوم» بشدت رو به وخامت میرود.قطعا دلایل این تغییررفتار به خواستها و انتظارات جدید «نظام» برمیگردد
2- مهندس موسوی بوضوح نگران موضوعی ست که حتما به این تغییر وضعیت بی ارتباط نیست.تا جائیکه پیش از احوالپرسی و بدلیل اهمیتی که برای رساندن پیامش قائل بوده بطور غافلگیرانه ای بر «ایستادگی بر مواضع پیشین خود» تاکید کرده و تکرار نیز نموده است.
اما چرا رساندن این پیام تا بدین حد حائز اهمیت بوده؟ مگر قرار بوده(یا هست) مواضع ایشان تغییر کند و یا از طرف رسانه های رژیم چنین وانمود گردد؟
پیش از پاسخ به سوالات فوق ابتدا به خبر دوم میپردازم و نهایتا به این سوالات برخواهیم گشت:
به گزارش منابع خبری جرس در تهران حجت الاسلام سید مجتبی خامنهای فرزند رهبر جمهوری اسلامی حدود یک ماه قبل در آستانه یک سالگی حبس غیرقانونی رهبران جنبش سبز به ملاقات مهندس میرحسین موسوی میرود. در این ملاقات ابتدا مجتبی خامنه ای به میرحسین موسوی می گوید برای مشورت آمده ام. میرحسین موسوی پاسخ می دهد در این شرائط با کسی مشورتی ندارم. در نهایت مجتبی خامنه ای مطالبی با این مضمون به مهندس موسوی می گوید: شما کوتاه بیایید. وضعیت کشور خیلی بحرانی است.مهندس میرحسین موسوی در پاسخ به سخنان مشروح فرزند رهبر جمهوری اسلامی - که اطلاعی از آن در دست نیست - قاطعانه می گوید: «اولا پاسخ آنچه را شنیدم به مقام رهبری خواهم داد به شرطی که دوربین و شنودی در کار نباشد و در این دیدار هیچکس غیر از من و ایشان حضور نداشته باشد. ثانیا فرصتی به من داده شود تا در تلویزیون بطور زنده با مردم سخن بگویم
مجتبی خامنه ای بی آنکه به مقصود خود برسد با ناراحتی از زندان موسوی - که مشخص نیست کجاست - بیرون می آید
مجتبی خامنه ای بی آنکه به مقصود خود برسد با ناراحتی از زندان موسوی - که مشخص نیست کجاست - بیرون می آید
برخلاف خبر اول خبر دوم بدلایل مختلف اصلا موثق نیست. خود خبر و «منابع خبری جرس» چنان زیر سوال است که بجای نتیجه فقط دو فرض را مطرح میکنم:
1- اگر خبر را موثق بدانیم و آنرا همانطور که جرس مطرح کرده دربست بپذیریم, باید در درجه اول به اصلاحطلبان تبریک صمیمانه ای بگوئیم که در پشت چهره آرامشان دارای چنان سازماندهی پیشرفته ای هستند که در عمیقترین لایه های امنیتی رژیم نفوذ کرده و اینچنین رسوایشان میکنند. «انجمن سری» اصلاحطلبان موفق شده اطلاعات امنیتی ترین ملاقات برگزار شده را دردسترس عموم قرار دهد و ملتی را از نگرانی برهاند. در مورد این فرض چیزی بیش از این نمی توان گفت.
2- اما فرض دوم بر این اصل استوار است که رژیم بعد از سی وسه سال دشمن دشمن کردن و تجربه فراوان در مسائل امنیتی قادر است از اطلاعات خود حداقل در چنین سطحی محافظت کند. اما این نافی وجود «انجمن سری» نیست. شاید کنترل این انجمن تمام و کمال بدست اصلاح طلبان نیست و رژیم از چنین مجرائی اخبار دلخواه خود را می پراکند. با این فرض مقصود نظام از پخش چنین شایعه ای( که ظاهرا به نفع میرحسین و جنبش تمام میشود) از طریق انجمن سری چه میتواند باشد؟
حال به سوال خبر اول برگردیم: چرا میرحسین چنین با نگرانی بر ایستادگی بر مواضع خویش تاکید میکند؟ آیا باید منتظر یک اعتراف تلوزیونی باشیم؟
چندان هم بی ربط نیست. در خبر دوم از زبان میرحسین بطرزغیرمنتظره ای درخواست صحبت با مردم در برنامه زنده تلوزیونی نقل قول شده است. با فرض دوم ظاهرا رژیم به بی ارزش بودن اعترافات تلوزیونی زندانیان به سبک استالینی پی برده و روش پیچیده تری را در پیش گرفته است. اگر شروط(نقل قول شده) از سوی میرحسین پذیرفته شود و بعد از مذاکره در پشت درهای بسته با رهبری ایشان جلوی دوربین آورده شوند و بر سر «مواضع پیشین خود» محکم به ایستند. آنگاه به مردم چه خواهد گفت؟ راستی منظور از «مواضع پیشین» دقیقا چیست؟
مواضع پیشین میرحسین یا آخرین مواضع میرحسین؟
میرحسین هم مانند اکثریت جنبش سبز مواضع یکسانی را پیش نبرده است. ما روزی که در خرداد 88 به پای صندوق رای رفتیم همگی اصلاح طلب بودیم حتی اگر در ذهنمان آرزوی تغییراتی بنیادی داشتیم, رفتن بپای صندوق رای چیزی جز پذیرش و امید به اصلاحات نیست. میرحسین هم بعنوان یکی از معتمدین نظام که خود را اصولگرای اصلاحطلب مینامید بعد از کودتای انتخاباتی و آغاز جنبش سبزتغییرات تدریجی و عمیقی را پست سر گذاشت. روز قدس,13آبان 88, 22 بهمن 88 همگی روزهای مشترک جنبش و حکومت بودند. جنبشی که یک پایش بر زمین اصلاحات و پای دیگرش مایل به حرکت بسوی تغییراتی بنیادین بود. اما 25 بهمن 89 روز دیگری ست. نقطه عطفی در حرکت جنبش. روزی که جنبش با رهبرانش دل از اصلاح طلبی برید و پا به عرصه انقلاب گذاشت. 25 بهمن روز حکومت نبود وبرعکس با فراخوان رهبران در جهت حمایت از انقلابهای عرب و نابودی همه دیکتاتورها شکل گرفت.
این است آخرین مواضع میرحسین که پای آن ایستاده است. اصلاحات مرد زنده باد انقلاب مفهوم واقعی آخرین تحرک جدی جنبش بود.
حال از میرحسین خواسته اند چه بگوید که اینچنین نگران است؟ ایستادگی برآخرین مواضع انقلابی یا مواضع اصلاح طلبی قبل تر؟
اگر میرحسین را به پشت دوربین بیاورند و او (ظاهرا فاتحانه) از مواضع اصلاحطلبی پیشین خود یعنی پیشتر از جنبش سبز و لزوم آشتی ملی بعد از مذاکره با «رهبرفرزانه» در پشت درهای بسته گفتگو کند آیا این را یک سبک جدید از اعتراف گیری نباید محسوب کرد؟آیا این همان «خواسته جدید نظام» نیست که میرحسین را چنین نگران کرده و در آخرین مکالمه سعی در خنثی کردن این توطئه نموده است؟
به نظر میاید میرحسین و رهبران سبز که تاکنون پای مواضع و پیمان خود با مردم ایستادگی کرده اند سخت از سوی نظام برای تن دادن به یک بازی کثیف در فشار قرار گرفته اند و باید تا دیر نشده کاری کرد. ایا هنوز هم برای تداوم«اعتراض از نوع سکوت» توجیهی هست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر