حدود شش ماه پیش در زمانی که هنوز بحث چگونگی برخورد با انتخابات حکومتی مجلس نهم در جامعه بطور جدی مطرح نشده بود, از طرف نگارنده پیشنهادی جهت برخورد فعال با انتخابات حکومتی و قرار دادن «انتخابات در مقابل انتخابات» بجای وارد شدن به تله حکومتی یا همان دو قطبی مشارکت-تحریم که در هر حالت مفهومی جز «پذیرش تثبیت نظام» بعد از آغاز جنبش سبز ندارد, با استدلال زیر مطرح شد:
با خالی کردن صحنه انتخابات حکومتی, اولین انتخابات جنبش سبز برای تشکیل شورای رهبری را برگزار کنیم.بجای فروغلتیدن در فضای مسموم انتخابات حکومتی و افتادن در دام صحنه گردانان عرصه سیاست که با پیش کشیدن سیاست دوقطبی "مشارکت/تحریم و دیگر هیچ" که هدفشان چیزی جزالقاء ثبات نظام در اذهان عمومی و جامعه جهانی نیست, راه سبز خود را در پیش گیریم.
مشارکت یا تحریم, هردو چیزی بجز نشستن در صندلی های صحنه انتخابات حکومتی نیست . پذیرش انتخابات حکومتی حتی بعنوان میدان اصلی مبارزه معنای "هولناکی" درپس زمینه خود دارد , پذیرش رسیدن سیستم حاکم به یک ثبات نسبی بعد ازگذران دوسال بحرانی و پایان جنبش سبز. هیچ شکی ندارم که سرتیتر روزی نامه های ولایت فقیه درست در فردای نمایش انتخاباتی, چیزی بجز هلهله برای پایان رسمی" فتنه سبز" نخواهد بود.
جنبش سبز باید بیدرنگ با بستن پرونده انتخابات حکومتی و خروج از تله دو قطبی"مشارکت/ تحریم" ,با در اختیار گرفتن فضای مجازی به حریف اجازه غالب کردن گفتمان انتخابات را در فضای واقعی جامعه ندهد. اما این هرگز کافی نیست!. جنبش سبز شایسته است کمپینهای مستقل و متقابل خود را مثل برگزاری اولین انتخابات نمادین و سراسری جنبش سبز (با در نظر گرفتن مقدورات فضای مجازی) برای تشکیل اعضای شورای هماهنگی و نهایتا تشکیل جبهه متحد مردم ایران برای نجات ملی را در براه اندازد .
در اینجا قصد حسرت خوردن برای فرصت از دست رفته را ندارم. برای افروختن چراغی برای روشنی آینده میپرسم آیا این خانه نشینی در روز 12 اسفند موثرین ترین کنشی بود که ما واقعا قادر به انجامش بودیم؟
شش ماه دیگرگذشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. فقدان شورای رهبری یا جبهه متحد و فراگیر ایران به یک درد مزمن تبدیل شده است. جبهه ای که در راس آن نمایندگان همه اقوام و اقشار مختلف ایران با حفظ مواضع و اصول خود در کنار یکدیگر بنشینند و منافع مشترک همه ایرانیان را بر اساس موازین پذیرفته شده حقوق بشر دنبال کنند.
شورای رهبری جنبش پیشکش! مرکزی برای شنیدن فریادهاو نظرسنجی فراهم کنیم. آیا تکثر جنبش به معنی نشنیدن صداها یا فریادهای یکدیگر در همهمه و شلوغی هزاران فریاد است؟ و اگر اینگونه است با خاموشی مطلق تفاوتش در چیست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر