۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

حمله به سفارت بریتانیا یا اعلام حکومت ملوک والطوایف اسلامی بجای نظام جمهوری اسلامی

بلیه مغولان و حکومت ایلخانان در ایران، دوره‌ای از افول و انحطاط ایرانیان را به همراه آورد. زوال اخلاق و معنویات و رواج دکان ریا و میدان دار شدن مدعیان و متشبهان و کارگزاران ناشایست و مال اندوز، بر پریشانی اوضاع و نابسامانیهای اجتماعی هر چه بیشتر می‌افزود. در پایان روزگار ایلخانان و ضعف و زوال قدرت آنان، سرزمین ایران، شاهد ظهور دوباره ملوک‌الطوایفی در عرصه فرمانروایی از یک سو و نهضت‌های مردمی و انقلابی با ماهیتی ضد دولتی از سوی دیگر شد. نهضت سربداران، جنبش سمرقند,...جلوه‌ای از روح مردم به تنگ آمده از اوضاع بود.(ویکی پدیا)

آیا حمله به سفارت بریتانیا به نفع نظام بود؟ بیائیم مروری به واکنش چند حکمران محلی داشته باشیم:
 
درپی واکنش تند دولت انگلستان و محکومیت جهانی حمله به سفارت این کشور درتهران، بسیجیها و لباس شخصیهای رژیم گروگانهای سفارت انگلستان را سرانجام آزادکردند.
1- وزارت خارجه حکومت آخوندی با صدور بیانیه یی اشغال سفارت انگلستان را «رفتارهای غیر قابل قبول معدودی از معترضین» نامید و با «ابراز تأسف» گفت: «از مسئولان امر خواسته شده است تا اقدامات و بررسی های فوری و ضروری را در این رابطه به عمل آورند.وزارت امور خارجه ، به رعایت « احترام به قوانین و مقررات بین المللی» و رعایت « مصونیت اماکن دیپلماتیک» گردن گذاشت و رسما اعلام کرد : «بر تعهد دولت جمهوری اسلامی ایران به حفاظت و صیانت از اماکن و ماموران دیپلماتیک تاکید می کند».یک رسانه حکومتی نیز از گفتگوی تلفنی صالحی وزیر خارجه رژیم با هیگ وزیر خارجه انگلستان خبر داد.
2- لاریجانی رئیس مجلس با ابراز وحشت از پیامدهای جهانی اقدام نسبت به اشغال سفارت انگلستان، با آشفته حالی بر لزوم اقدامات قانونی تاکید کرد.
3- بروجردی رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس رژیم در وحشت از واکنش کشورهای جهان به دیگر سفارتهای خارجی اطمینان داد عوامل رژیم دیگر دست از پا خطا نخواهند کرد.وی گفت: ایران به تمامی مقررات بین المللی و کنوانسیون وین احترام می‌گذارد و این موضوع نباید نگرانی را برای دیگر کشور‌ها و سفارتخانه‌ها فراهم کند. خود انگلیسی‌ها نیز در چارچوب این کنوانسیون از امنیت لازم در ایران برخوردارند.
4- پاسدار احمد رادان که از سوی سردمداران رژیم برای جلوگیری از تشدید واکنش جهانی به صحنه فرستاده شده بود، مدعی دستگیری مزدوران بسیجی و لباس شخصی های سپاه شد و گفت: «تعدادی از کسانی که وارد سفارت انگلس شدند بازداشت و عده‌ای هم شناسایی و در خصوص بازداشت آنها اقدامات لازم صورت گرفته است.سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی با حضور در سفارت در جمع سفیر و مسئولان سفارتخانه اعلام کرد امنیت آنها تأمین و از آنها خواست که نگران ناامنی نباشند.
پاسدار رادان که خود نیز در صحنه اشغال سفارت انگلستان حضور داشت، افزود: «با توجه به حوادث سیاسی که در سفارت انگلستان پیش آمد، احساسات مردم جریحه دار شده است...عده‌ای هم با مشاهده این تجمع احساساتشان جریحه دار شد و با عبور از پلیس وارد سفارتخانه انگلیس شدند».
5- قاضی زاده یک نماینده مجلس رژیم، گفت: دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باید بدانند که بد رفتاری با نظام بهای سنگینی در بر دارد.
6- آخوند رسایی نماینده دیگر مجلس که خودش در جمع اشغالگران سفارت انگلستان بود، گفت: «نهایت رحمی که نظام می‌توانست بر اساس قواعد دیپلماتیک انجام دهد، مصوبه اخیر مجلس بودو اگر مصوبه اخیر نبود قطعا امروز ساختمان سفارت با خاک یکسان می‌شد».منبع: فارس، جهان نیوز، خبر آنلاین: ۹۰۰۹۰۸ و ۰۹
7- درحالیکه رسانهای حکومت حمله کنندگان را دانشجو، معرفی می کند، یکی از سرکردگان سپاه و عضو نیروی تروریستی قدس در صف مقدم اشغالگران سفارت شناخته شد. تصویر این عضو سپاه به نام کریم جلالی و به عنوان عضو نیروی قدس پادگان مناجات رژیم، روی اینترنت گذاشته شده در حال ورود به سفارت انگلستان دیده می شود.

حمله به سفارت بریتانیا حادثه ای ست که نتایجش هستی حاکمان اسلامی را به خطر انداخته و بحرانی جدی تر از بحران هسته ای را خلق را کرده است. تقریبا افکار عمومی به اتفاق معتقدند که اوباشان فوق سازماندهی شده و با برنامه ریزی و تحت حمایت نیروی انتظامی دست به حمله زده اند, اما نتایج این حرکت به طرز اشکاری به نفع "نظام" نیست!. آیا این را فقط باید به حساب یک اشتباه محاسباتی یا آنطور که بسیاری میگویند "حماقت" سردمداران "نظام " دانست؟ آیا آنطور که بعضی ها میگویند"نظام" به این بحران برای فراافکنی و انحراف اذهان عمومی نیاز داشته؟ کدام اذهان عمومی؟ "نظام" اگر دغدغه افکار عمومی را داشت که تا به حال میبایست مشکل مهمتر یعنی انتخابات خرداد 88 را حل میکرد. و کدام بحران بزرگتر میبایست با موج سازی حمله به سفارت از اذهان پاک میشد؟

به نظر میاید در چهارچوب ساختاری بنام "نظام یکپارچه حکومت اسلامی" پارادکس فوق قابل حل نیست. ملوک والطوایف اسلامی می تواند معمای فعلی و احتمالا معماهای آتی را حل نماید. 
ظاهرا ضربه عمیقی که جنبش سبز در خرداد 88 به نظام حکومت اسلامی وارد کرد منجر به شکستن "نظام" و خرد شدن آن به نوعی ساختارملوک الطوایفی شده است. حداقل ضربه جنبش سبز تضعیف قدرت و موقعیت ایلخان اعظم یا همان ولایت فقیه بود. سید علی خامنه ای که برای مقابله با جنبش سبز(بزعم ایشان فتنه سبز) چاره ای بجز انتقال و واگذاری قدرت مطلقه خود به حاکمان محلی اعم از سپاه , دولت, نیروی انتظامی...و باز گذاشتن دست ایشان و سهم دادن از کیسه خلیفه نداشت و از سوی دیگر با ویران کردن هر آنچه قبلا یعنوان پایه "نظام  جمهوری اسلامی" شناخته میشد, مثل تشخیص مصلحت, مجلس, نظام بانکی و اداری و قوه قضائیه واز همه مهمتر قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی خود را از موقعیت ایلخان اعظم به جایگاه یک حکمران محلی پرتاب کرده است که چاره ای بجز تعامل با دیگر حاکمان نوظهور ندارد.

 حقیقت را چه تلخ چه شیرین باید پذیرفت, آن قانون اساسی دیگر متناسب با شرایط فعلی نیست و از سوی هیچکس نیز قابل پذیرش نیست نه حکمروایان جدید و نه مردم. قانون اساسی جدید مورد نظر حکمروایان نوظهور قانونی ست که متضمن قدرت واقعی و منافع آنان باشد. قانون اساسی مورد نظر جنبش مردمی قانونی ست که متضمن حقوق بشر و در برگیرنده حق مردم در تعین سرنوشت خویش باشد.
نتیجه:
با وضعیت فوق جعبه سیاه فعلی حکومت اسلامی فاقد قدرت تصمیم گیری و واکنشهای عاقلانه نه در عرصه داخلی , نه در عرصه خارجی ست. توان واقعی و خیزش مجدد جنبش مردمی میزان حقوق در نظر گرفته مردم را در قانون اساسی پیشرو رقم خواهد زد.

هیچ نظری موجود نیست: