۱۳۹۰ آذر ۲۳, چهارشنبه

فیسبوک 25 بهمن و فراخوان عاشورا؛فراخوان میدان مبارزه است نه تمرین


1- فراخوان میدان مبارزه است نه تمرین
سرپرست یک مجتمع یا باشگاه ورزشی را در نظر بگیرید که حریف می طلبد و رقیب را رسما به میدان مبارزه دعوت میکند. فراخوان میدهد و اعضاء را به مشارکت در این  زورآزمائی دعوت میکند. روز مسابقه فرا میرسد مردم هم در جایگاه تماشاچی مینشینند. از دید سرپرست باشگاه  قرار نبود اعضای باشگاه فقط تماشا کنند. سرپرست دستش خالی میشود صحنه بدون مبارز میماند وحریف میدان مبارزه را از آن خود میکند. تماشاچیان براه خود میروند. سرپرست تنها میماند و گلایه میکند که چرا درباره یال و کوپال حریفی که برای مقابله ما فرستاده بودند خبررسانی نکردید؟ ندیدید چه حریف قدرقدرتی برای رویاروئی فرستاده بودند و چقدر روی ما حساب باز کرده بودند؟...

دلیل گله ما در تمام آن نامه، عدم انتشار وضعیت تهران در روز عاشورا بود. هنوز هم پرسش داریم. چطور می توان تهران به این بزرگی از نیاوران تا بهشت زهرا دو روز متوالی پر از نیروهای سرکوب باشد و یکی از این رسانه ها (سبز یا غیر سبز، موافق یا مخالف حکومت) حتی یک خط درباره آن ننویسند یا نگویند؟ این همه تلویزیون، رادیو و… روزانه صدها ساعت خبر و تحلیل تولید می کنند، دریغ از یک جمله. چرا شما از آنها نپرسیدید؟ (از متن پاسخ فیسبوک ۲۵ بهمن)

دوستان گرامی فیسبوک 25 بهمن با تکرار همان گلایه در پاسخنامه, بروشنی اثبات میکنند که دیدگاه شان در مورد "فراخوان" چیست؟  قطعا برای ایشان "فراخوان عاشورا" معادل یک مبارزه یا رقابت حیثیتی نیست که مبارزان میدان ملزم باشند فقط به برد فکر کنند. تمرین ساده ایست؛ اگر مردم آمدند شاید کاری کردیم و گرنه به حریف سرمازده میخندیم!!. آیا خیلی عجیب است که "مردم" این چنین میدانی را جدی نمیگیرند؟

به مثال باشگاه و سرپرست که برگردیم دو ایراد اساسی به ایشان میتوان وارد کرد .اولا سرپرست محترم از توانائی های اعضای باشگاه هیچگونه اطلاعی ندارد(یعنی مخاطبان خود را نمی شناسد)وقتی اعضای باشگاه شما رزمی کار نیستند میدان مبارزه را میدان بوکس تعیین نکنید. مثلا اگر شما "بیشمارید" و حریف شما به لحاظ کمیت ضعف دارد هر چند رزمی کار و قلدر باشند, در میدان طناب کشی می توانید برتری خود را برخ حریف بکشید و نه در رینگ خونین.
دومین مشکل سرپرست عدم آمادگی و سازماندهی و به اصطلاح فقدان انگیزه کافی برای بردن مسابقه است. 

و دیگر اینکه به دلیل تعطیلی دانشگاهها قبل و بعد از روز دانشجو عملا ممکن بود بخش زیادی از دوستان دانشجو به شهرهای خود باز گشته و این مراکز به حالت نیمه تعطیل در آیند. اتفاقی که افتاد. این بیانیه در نهایت پس از سه هفته چانه زنی به دلایلی که برای ما روشن نیست توسط رسانه های دیگر مسکوت ماند. در نهایت دو راه بیشتر نداشتیم: ادامه سکوت یا انتشار دعوت. ما هشت روز پیش از عاشورا به دلایلی که عرض خواهیم کرد راه دوم را برگزیدیم. (از متن پاسخ فیسبوک ۲۵ بهمن)

دوستان گرامی؛ فراخوان صحنه بازی نیست صحنه مبارزه است که باید در آن برنده بود و  برنده شد. اگر چنین نگاهی به قضیه ندارید لطفا فراخوان ندهید و راه اول را انتخاب کنید و اعتبارخودتان و اعتماد مردم را برای فرصت مناسب ذخیره  کنید. قطعا دوستان در فیسبوک 25 بهمن با ایده میدان مسابقه موافق نیستند و چندین دلیل معنوی برای درستی فراخوان روز عاشورا خواهند آورد...اما اعتراف به اشتباه و اصلاح نگاه گام مهمی برای کسب پیروزی ها بعدی خواهد بود.
عمیقا اعتقاد دارم ما هنوز می توانیم فراخوان بدهیم به میدان بیائیم و پیروز میدان باشیم بشرطی که 1- مخاطب خود را درست بشناسیم 2- میدان مبارزه را درست انتخاب کنیم 3- اعتماد از دست رفته را به جنبش برگردانیم . اما چگونه؟ بعدا  دراین باره بحث خواهد شد

2-  اصل اعتماد به رهبری جنبش:
25 بهمن 89 روز دیگری بود!. با همه روزها وراهپیمائی های دیگر فرق داشت. اصلا میخواهم ادعا کنم راهپیمائی روز 25بهمن به لحاظ تئوری روشهای میارزه یا اتخاذ تاکتیک حرکتی بود نسنجیده. اما چه شد که در عمل یکی از بزرگترین پیروزی های جنبش  در این روز رقم خورد؟ 25 بهمن یک حماسه بود یک روز استثنائی در تقویم جنبش سبز. روزی که همه  آن انسانهای شجاعی که قدم در حلقه آتش گذاردند از جان و زندگی خود گذشته بودند. بعد از عاشورای 88 که آخرین تحرک جدی جنبش بود, شرایط طوری بود که میبایست چند روز با خودت کلنجار بروی تا خودت را قانع کنی که باید رفت. و اینگونه بودند همه آن میلیون انسان فرهیخته ای که قدم در راه گذاشتند. نه 25 خرداد 88 , نه روز قدس 88, نه 13 آبان و نه حتی عاشورای 88 چنین ویژگی را در خود نداشتند. در همه روزهای پیشین میرفتیم که برگردیم. 25 بهمن ,روزی بود که با اکبر امینی شروع شد و با محمد مختاری و ژاله صانع به شب رسید. آنچه به تئوری غلبه کرد و حماسه 25 بهمن 89 را رقم زد چیزی نبود جز اعتماد به میر و شیخ. دعوتشان در قلب  مردم پذیرفته شده بود و خیابان ها عرصه ظهور این اعتماد بود.

3- مجموعه های اعتراض و بحث مخاطبان:
هر سازمان, گروه, حزب , شبکه اجتماعی - سیاسی یا  حتی یک وبلاگ نویس منفرد مخاطبانی دارد و نظر به مجموعه ای دارد که خود را نماینده یا سخنگو یا حداقل عضوی از آنان میداند .این عنصرسیاسی چه مدعی باشد یا اینکه ادعائی نداشته باشد, نمی تواند خود را از این مجموعه جدا سازد یا منکر آن شود. بطور مشخص فیسبوک 25 بهمن که صفحه ای باز کرده و فراخوان میدهد از این واقعیت گریزی ندارد. بدون شناخت دقیق مخاطبان و مجموعه عضو راه بجائی نمی بریم . مورد خطاب قرار دادن "مردم" هیچ مشکلی را حل نمی کند و فقط بر ابهامات می افزاید . پاسخ دوستان فیسبوک 25 بهمن در مورد سوال مشخص شماره 6(مخاطب شما دقیقا کیست) ازاین ابهام چیزی نکا ست. بیائیم دقیقتربه موضوع فوق بپردازیم: مخاطبان فیسبوک 25 بهمن دقیقا کدام بخش از مردم هستند یا به عبارت دیگر کدام بخش از مردم باید باشند؟
جامعه سبز را از یک منظر به چهار  گروه بزرگ میتوان تقسیم کرد 1-  رای دهندگان: بزرگترین گروه یعنی جماعتی که در روز 22 خرداد 88 به پای صندوق رای رفتند و به میر وشیخ رای دادند. با تخمین این جماعت چیزی حدود 35  تا 40 میلیون از بزرگسالان را شامل میشود 2- 25 خردادی ها: جماعتی که در 25 خرداد 88 به نشانه اعتراض به خیابان آمدند چیزی در حدود 3 میلیون نفر که بدنه جنبش سبز را تشکیل میدهند  3-  قدس-عاشورای88: جماعتی  که به اعتراضات ادامه دادند چیزی در حدود دو میلیون نفر- این جماعت اعتراض میکنند اما نه تا پای جان 4- 25 بهمنی ها: جماعتی که در صورت اعتماد به رهبری جنبش حاضرند برای اعتراض, هزینه بپردازند. چیزی حدود یک میلیون نفر

تقسیم بندی فوق صرفا براساس مقیاس " آمادگی برای پرداخت هزینه" بنا شده میتواند چشم انداز خوبی از میدان مبارزه متناسب با این جامعه واقعی ترسیم نماید. همانطور که گفته شد راهپیمائی 25 بهمن 89 یک حماسه استثنائی بود که براساس حداکثر اعتماد به رهبری جنبش "جماعت دسته چهارم" را به صحنه آورد و به پیروزی رسید. آیا گردانندگان صفحه فیسبوک 25 بهمن میتوانند آن یک میلیون نفر را بخیابان بیاورند؟

پیشنهاد مشخص من به دوستان فیسبوک 25 بهمن بطور خلاصه بشرح زیر است:
1- از فراخوان راهپیمائی یا رینگ خونین در شرایط فعلی پرهیز کنید و تمرکزتان را روی تاکتیک های اعتراضی متمرکز کنید که خوشایند گروه سوم یعنی روز قدس–عاشوراست. مثل تحریم خیابان, تحریم کالاهای خاص ...(که بدلیل هزینه پائین نیاز به سطح اعتماد بالای مردم ندارد)  که بعدا بیشتر در مورد آنها صحبت خواهیم کرد

2- فراخوان میدان مبارزه است و باید برنده شد . برای برنده شدن نیاز به سازماندهی و برنامه ریزی و آمادگی و همچنین مذاکره با دیگران داریم

درپایان ضمن تشکر و قدردانی از دوستان صفحه فیسبوک 25 بهمن برای گشودن درهای گفتگو و نقد,(در صورت تداوم) در بخش های بعدی به بحث تاکتیکهای اعتراضی مناسب, از دوشنبه های اعتراض تا 25 بهمن – تقسیم بندی مخاطبان به لحاظ پایگاه اجتماعی و بحث نظرسنجی و سازماندهی ...خواهم پرداخت

هیچ نظری موجود نیست: