راه ما کدام است؟ امروز به انتظار جنبش تودهای خودبهخودی وسيع نشستن و آنوقت آنرا هدايت کردن بدون آنکه دست به عمل زده شود، بدون آنکه بکوشيم شرايط ذهنی را در جريان عمل انقلابی به کمال فراهم کنيم، درست به منزله دنبالهروی از جنبش خودبهخودی...است، درست به معنی پذيرش عملی وضع موجود است. .. اما اينک بايد گفت که عدم وجود جنبشهای خودبهخودی نه ناشی از رشد ناکافی تضادها، بلکه ناشی از سرکوبی مداوم پليس و بیعملی پيشرو است.(1)
اتمسفرجامعه انباشته از گرد باروت اعتراض است,جنبش در پی سالهای گذشته رنگ سبز خود را بر تن اعتراضات پاشیده است. حاکمان تهی مغز بیمارسرشت, سرنوشت مردم وحشت زده را در قطار بی ترمزشان بدست گرفته اند و به هر ندای اعتراض بیرحمانه شلیک میکنند. صدای انفجار ملارد بوی باروت را در فضای پایتخت پراکنده است و صدای مهیبش پیام آور جنگ خانمان براندازی ست که در راه است. کشتی اقتصاد در میان امواج کوبنده درهم شکسته و متولیانش دسته دسته و میلیارد میلیارد میگریزند. نظام یکپارچه ولائی به ملوک الطوایف اسلامی تجزیه شده, طایفه طائب بی مخ, طایفه سپاه, طایفه دولت خودمختارو طایفه ولایت فقیه و درمیان اینها ده ها تیول دار مالی و اطلاعاتی و نظامی هر کدام ساز خود را می نوازند و متناسب با آن, معنای ملت به اقوام و قبایلی که هرروز کمتر یکدیگر را بیاد میاورند فرو کاسته است. دسته ای از اوباشان به سفارت دولت فخیمه حمله میکند, کودتا چیان خودمختار برخلاف رویه معمول, ادای عاقلان را درمیاورند و عذر خواهی میکنند!. در این میان کمر مردم در زیر بار اقتصاد در هم شکسته است, کارگران بیکار ومحرومان به زیر خط فقر و طبقه متوسط ناتوان از حفظ موقعیت طبقاتی خود هردم به خط فقر نزدیکتر میشوند. زندانیان هنوز در بند و رهبران در حصرند. "مردم" از بیم و هراس و نگران از آینده فرزندان, بیدارند و سرگردان وخاموش.
راه ما کدام است؟
منبع و سرچشمه اعتراضات مشترک, مطالبات مشترکی ست که توسط حکومت مسدود شده است, مردم یعنی اعتراض کنندگان, به طبقات و اقشار مختلف اجتماعی تقسیم میشوند و در نتیجه متناظرا مطالبات نیز به مطالبات طبقاتی و صنفی تقسیم میشوند و بدنبال آن روشهای اعتراض متناسب با تفاوتهای طبقاتی و بسته به اقشار متفاوت یا حتی متضاد میگردد.
اگر در خرداد88 طبقه متوسط با مطالبه"رای من کجاست" پایه گذار جنبش سبز بود, آیا امروز هم بعد از گذشت بیش از دو سال و تحمل فشارهای سنگین اقتصادی, "انتخابات آزاد" مطالبه اصلی این طبقه است؟ آیا همچنان میتوانیم طبقه متوسطی که بنابرموقعیت خود هنوزچیزی برای از دست دادن دارد مجددا به خیابانها بکشیم؟ طبقات محروم و زحمتکشان که در جریان جنبش سبزنظارگران خاموش حوادث بودند و اینک برای حق حیات و بدست آوردن لقمه ای نان نیز بدردسر افتاده اند تا چه حد به خطوط مشترکی با طبقه متوسط نزدیک شده اند؟ یا بطورخلاصه فصل مشترک اعتراضات فردا برای به صحنه آوردن "مردم" چیست؟ رابطه پیشاهنگ با مردم چگونه است؟ آیا از طریق فضای مجازی میتوان مردم را سازماندهی کرد؟ اینها فقط بخش کوچکی از سوالاتی ست که پیشروان میبایست به ان پاسخ گویند.
به نظر میرسد که مطالبات اقتصادی نقطه ثقل حرکتهای اعتراضی آینده خواهد بود و خاصیت این را دارد که بیشترین بخش مردم را حول خود گردآورد. نیروهای اپوزسیون میبایست با درک شرایط فعلی فراخوانهای اعتراضی آتی را حول اعتراضاتی که مستقیم یا غیر مستقیم مطالبات اقتصادی را نشانه میرود سازماندهی کنند. تحریم حساب شده یک کالای اقتصادی خاص, نپرداختن قبوض برق و آب و گاز, اعتراض به گرانی بنزین و نان, تحریم وسایل نقلیه عمومی و شخصی و...از جمله این امکانات است.
دوشنبه های اعتراض را میتوان با یکی از این کمپینهای اعتراضی مثل تحریم خیابان درهم امیخت و 25 بهمن 90 میتواند به نقطه عطفی برای فراخوانی جامع و سراسری تبدیل شود
1- مسعود احمد زاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر