اعتماد به رهبری جنبش بحث مهمی ست که نمی توان برآن چشم بست و ندید . مردم به میرحسین و شیخ اعتماد داشتند و بر اساس همین اعتماد به فرمان ایشان دست به خطر میزدند. تظاهرات پر خطر25 بهمن 89 بهترین سند این ادعاست. فراخوانهای اسفند 89 وعملکرد ناموفق شورای هماهنگی راه سبز نیز سند دیگری ست بر همین نکته واضح که اعتماد به روش "استصوابی" و "انتصابی" بدست نمی اید.
آیا بدنه جنبش سبزو مردم همان مشکلی که با حکومت دارند باید با شورای هماهنگی ورهبری خودش هم داشته باشند؟ ایا کاراصلی ما فقط کتک خوردن در خیابانهاست؟ آیا رای و نظر ما دراینجا هم مهم نیست؟ ایا ما حق نداریم رهبرانی را که قرار است بخاطرفراخوانهای ایشان کتک بخوریم,اسیرشویم, مورد تجاوزقرار بگیریم و کشته شویم بشناسیم و خودمان انتخاب کنیم؟
چرا به موازات انتخابات حکومتی مجلس و بجای وارد شدن به موضوع بی حاصل مشارکت/تحریم راه خود را در پیش نگیریم و نظر سنجی و انتخابات خود را با امکانات موجود در فضای مجازی برگزار نکنیم. اگر از طریق فضای مجازی می توان مردم را به خیابان کشاند پس انتخابات هم میتوان برگزار کرد. انتخاب اعضای شورای هماهنگی و رهبری جنبش را به یک کمپین سراسری تبدیل کنیم , نمایندگان خود را معرفی کنیم. رهبرانی منتخب که انچنان به آنان اعتقاد و اعتماد داریم که با هر فراخوان , بی هیچ اما و اگراعتصاب میکنیم, به خیابان میآییم و کشته میشویم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر