۱۳۹۱ تیر ۷, چهارشنبه

تحریم نفتی یعنی تنگتر شدن قلاده روسی , حلال شدن طعام چینی و افغانیزه کردن ایران


باید بسیار خام اندیش بود که گمان کنیم اتاق فکر نظام ولایت هنوز برای شرایط بعد از تحریم نفتی برنامه ریزی نکرده است. همه چیز گواهی می دهد که محاسبات انجام شده و باید منتظر تحولاتی بس عظیم باشیم. همسایه شمالی برای استبداد دینی و فقهای حاکم  نعمت بزرگی ست که امکان بقایشان را نسبت به سوریه بسیار بیشتر مینماید. برای روحانیون و اوباش حاکم چه تفاوتی دارد که این « بقای بیشتر» به قیمت تنگتر شدن قلاده روسی دور گردن ایشان و تبدیل ایران به افغانستان اشغالی دوم باشد.این اسلام آمریکائی بود که از ابتدا مورد ملامت بود نه روسی!.

چه تفاوت دارد که  که بجای برنج و خورشت و نان ایرانی مردم «حق نشناس و ناسپاس» ایران که در طول این  سی و چند سال هیچگاه قدر و ارزش «برکات حکومت روحانیون» راندانستند کمی با مزه طعام چینی نیز آشنا شوند. در هنگام اجرای طرح نفت در برابر غذا,حلال کردن طعام چینی در مقابل نفت فقط به یک اشاره ولایت فقیه و تائید چند مرجع حلقه بگوش کار دشواری به نظر نمیرسد.

از آن سو عالیجناب پوتین مفتخر میگردد علاوه بر دریای مازندران, خلیج فارس را نیز زیر نگین خود در آورد و به نفت  رایگان جنوب دسترسی یافته و به رویای دیرین و تاریخی روسها جامعه عمل بپوشاند و در ضمن از زیر بار سنگین فرو پاشی تاریخی شوروی رها شده وفرصتی فراهم آورد تا ملت روسیه آن  خفت را بفراموشی بسپارند. برای چینهای زرنگ هم چه نعمتی بالاتر از این که طعام خاص خود را ( احتمالا پودرو سوپ مار و سوسک سرخ کرده) با بشکه های نفتی ارزان قیمت  ایران تعویض کنند؟

اینبار دیگر ما تاریخ خود تکرار نمیکنیم بعد از 30 سال حاکمیت روحانیون,  به افغانستان اشغال شده برمیگردیم . دور نیست زمانی که مستشاران چکمه پوش روسی در خیابانهای تهران قدم بزنند . این ها رویا نیست خوابی ست که برایمان دیده اند.
 تهاجمات اخیرشان به مردم یعنوان مانور فرهنگی سپاه ,تغییر چهره شهر تهران,پیش کشیدن بحث های حاشیه ای همچون کروات وطرحهای تابستانی... چیزی جز تدارک حکومت نظامی اعلام نشده پیش از آغاز تحریم و در خفا نیست. اتاق فکر نظام بخوبی میداند بعد از تحریم نفت چه خواهد شد, تهدید بزرگ ایشان دیگر حمله دشمن خارجی نیست , بزرگترین تهدید  شورش مردم گرسنه در سطح شهر ها ست که باید سرکوب شود . باید تا دیر نشده بخود ائیم و فداکارانه متحد شویم. بنظر میرسد ولی فقیه فشار قلاده روسی دور گردن نظام  را به خوردن جام زهر ترجیح میدهد(خوردن جام زهر در شرایط سخت شهامت میخواهد وکارهر کس نیست). امیدی به اصلاح نیست. کجاست احمد شاه مسعود؟

منظور از این نوشته فقط تلنگری ست برای بیدار شدن. هرچقدر مایلید جدی بگیرید

هیچ نظری موجود نیست: