درست زمانی که برخی روشنفکران و فعالان سیاسی از پایان یافتن «جنبش سبز» یا
فقدان چیزی بهنام «جنبش اجتماعی» در ایران امروز سخن میگویند، زیر پوست
جامعه مدنی ایران، اعتراض مردمان تغییرخواه به شکلی جدید و متفاوت، و
البته درونزا خودنمایی میکند.پیشنهاد واکنش مدنی و اعتراضی به «گرانی»، از همان جایی سربرمیکشد که کلیدواژهی حیاتی جنبش سبز است: «شبکههای اجتماعی»ا
.
درحالیکه برخی منتقدان جنبش سبز، میکوشند الگوهای ذهنی خود را بر وضع اجتماعی ایران سوار کنند، واقعیت جنبش اجتماعی جدید ایران امروز را نادیده بگیرند، خارج از متن جامعهی ایران، بلوکهای سیاسی خلق و آلترناتیوسازی کنند، مدلهای سازماندهی قدیمی ـ ویژهی جنبشهای اجتماعی کلاسیک ـ را برای جنبش سبز طراحی نمایند، مفهوم «شبکههای اجتماعی» را به مقولهای ژلهای و بیصاحب و بیحاصل و انتزاعی و لوکس و مجازی فروکاهند، متکثر بودن مناسبات کنشگران در جنبش سبز را نقد و نفی کنند، و بهفکر تعمیم «دستوری» و «از بالا»ی جنبش سبز به بخشهای محروم و لایههای نابرخوردار جامعه بیافتند، «شبکههای اجتماعی» حقیقی و عینی در درون ایران خود پیشقدم کنش اعتراضی جدید شدهاند
درحالیکه برخی منتقدان جنبش سبز، میکوشند الگوهای ذهنی خود را بر وضع اجتماعی ایران سوار کنند، واقعیت جنبش اجتماعی جدید ایران امروز را نادیده بگیرند، خارج از متن جامعهی ایران، بلوکهای سیاسی خلق و آلترناتیوسازی کنند، مدلهای سازماندهی قدیمی ـ ویژهی جنبشهای اجتماعی کلاسیک ـ را برای جنبش سبز طراحی نمایند، مفهوم «شبکههای اجتماعی» را به مقولهای ژلهای و بیصاحب و بیحاصل و انتزاعی و لوکس و مجازی فروکاهند، متکثر بودن مناسبات کنشگران در جنبش سبز را نقد و نفی کنند، و بهفکر تعمیم «دستوری» و «از بالا»ی جنبش سبز به بخشهای محروم و لایههای نابرخوردار جامعه بیافتند، «شبکههای اجتماعی» حقیقی و عینی در درون ایران خود پیشقدم کنش اعتراضی جدید شدهاند
.
نکتهی قابل توجه در پیشنهاد اخیر، نسبت وثیق آن با واقعیتهای جامعهی ایران است: به موضوعی بس ملموس و عینی (گرانی) توجه دارد؛ کنش خود را «عقلانی» و با برآورد «هزینه ـ فایده» پیشنهاد میکند؛ و به فکر همراهی هرچه بیشتر و گستردهتر شهروندان (لایههای اجتماعی گوناگون) است. و از همینروست که با وجود سکوت شخصیتهای حقیقی و حقوقی سیاسی، بهشکلی تصاعدی با اقبال ایرانیان مواجه میشود.
به شکل معناداری، مشخص نیست که این پیشنهاد دقیقا از کجا متولد شده و با چه مکانیسمی خلق شده؛ اما آنچه مهم است اینکه از درون روابط توأم با اعتماد و همفکری و انگیزهی مشترک معترضان به وضع موجود و برای «تغییر» خلق شده است؛ مناسباتی که مفهوم شبکههای اجتماعی را بازخوانی میکنند و به ذهن متبادر
نکتهی قابل توجه در پیشنهاد اخیر، نسبت وثیق آن با واقعیتهای جامعهی ایران است: به موضوعی بس ملموس و عینی (گرانی) توجه دارد؛ کنش خود را «عقلانی» و با برآورد «هزینه ـ فایده» پیشنهاد میکند؛ و به فکر همراهی هرچه بیشتر و گستردهتر شهروندان (لایههای اجتماعی گوناگون) است. و از همینروست که با وجود سکوت شخصیتهای حقیقی و حقوقی سیاسی، بهشکلی تصاعدی با اقبال ایرانیان مواجه میشود.
به شکل معناداری، مشخص نیست که این پیشنهاد دقیقا از کجا متولد شده و با چه مکانیسمی خلق شده؛ اما آنچه مهم است اینکه از درون روابط توأم با اعتماد و همفکری و انگیزهی مشترک معترضان به وضع موجود و برای «تغییر» خلق شده است؛ مناسباتی که مفهوم شبکههای اجتماعی را بازخوانی میکنند و به ذهن متبادر
.
«نقزنندگان گوشهگیر» یا «مأیوسشدگان از امکان تغییر» یا «منکوب شدگان از سرکوب» یا «تحولخواهان یکشبه» ممکن است در نتیجه/نتایج این کنش، بار دیگر قلمفرسایی کنند؛ اما چه کسی گمان میبرد که طراحان این پیشنهاد ـ و نیز خیل تصاعدی همدلان و همراهان و مبلغان پیشنهاد ـ دلخوش به اثرگذاری سریع این اعتراض بر ساختارهای نظام اقتدارگرا (و حتی رفتار اقتصادی حاکمیت) بودهاند؟ پاسخ البته منفی است؛ آنچه بس راهبردی و معنادار و ستایشبرانگیز است، خیزش جدید و تلاش مجدد شهروندان زیر ستم و سرکوب و خشونت حاکمیت، و در کشاکش با درد و رنج ناشی از گرانی و بحرانهای اقتصادی، برای همیابی، اعتراض بیخشونت، تمرین مقاومت مدنی، و امیدبخشی و شورانگیزی عاقلانه و واقعبینانه در جامعه است
«نقزنندگان گوشهگیر» یا «مأیوسشدگان از امکان تغییر» یا «منکوب شدگان از سرکوب» یا «تحولخواهان یکشبه» ممکن است در نتیجه/نتایج این کنش، بار دیگر قلمفرسایی کنند؛ اما چه کسی گمان میبرد که طراحان این پیشنهاد ـ و نیز خیل تصاعدی همدلان و همراهان و مبلغان پیشنهاد ـ دلخوش به اثرگذاری سریع این اعتراض بر ساختارهای نظام اقتدارگرا (و حتی رفتار اقتصادی حاکمیت) بودهاند؟ پاسخ البته منفی است؛ آنچه بس راهبردی و معنادار و ستایشبرانگیز است، خیزش جدید و تلاش مجدد شهروندان زیر ستم و سرکوب و خشونت حاکمیت، و در کشاکش با درد و رنج ناشی از گرانی و بحرانهای اقتصادی، برای همیابی، اعتراض بیخشونت، تمرین مقاومت مدنی، و امیدبخشی و شورانگیزی عاقلانه و واقعبینانه در جامعه است
.
نتیجهی راهبردی اقدام مزبور قابل صرفنظر کردن نیست. معترضان (ناراضیان اقتصادی و مخالفان سیاسی) در شکلی جدید از کنش انتقادی به وضع مستقر، کوشیدهاند راهکاری جدید بیابند و «خود» را بیازمایند. طراحان و همگامان پیشنهاد، این امکان را خواهند داشت که با لحاظ کردن بازخورد(فیدبک)های اقدام، آن را در سطوحی دیگر بسط دهند یا عمق بخشند؛ و از این فراتر، در همیابی با دیگر شهروندان (خویشان، دوستان، همکاران، هممحلهایها، هممدرسهایها، همدانشگاهیان، همقومها و ...) شبکهای از روابط توام با انگیزهی اقدام مشترک، اعتماد، و شور و نشاط و امید، در کنار خواست تغییر وضع موجود، سامان دهند. و این دقیقا همان چیزی را خلق میکند که ذیل مفهوم «شبکههای اجتماعی» میرحسین موسوی بر آن انگشت تاکید گذاشت. مقولهای که متاسفانه برخی منتقدان و مخالفان جنبش سبز، یا برخی همراهان، در مقام نقد یا بهکارگیری، آن را به کارویژههای شبکههای اجتماعی مجازی، تقلیل دادند
نتیجهی راهبردی اقدام مزبور قابل صرفنظر کردن نیست. معترضان (ناراضیان اقتصادی و مخالفان سیاسی) در شکلی جدید از کنش انتقادی به وضع مستقر، کوشیدهاند راهکاری جدید بیابند و «خود» را بیازمایند. طراحان و همگامان پیشنهاد، این امکان را خواهند داشت که با لحاظ کردن بازخورد(فیدبک)های اقدام، آن را در سطوحی دیگر بسط دهند یا عمق بخشند؛ و از این فراتر، در همیابی با دیگر شهروندان (خویشان، دوستان، همکاران، هممحلهایها، هممدرسهایها، همدانشگاهیان، همقومها و ...) شبکهای از روابط توام با انگیزهی اقدام مشترک، اعتماد، و شور و نشاط و امید، در کنار خواست تغییر وضع موجود، سامان دهند. و این دقیقا همان چیزی را خلق میکند که ذیل مفهوم «شبکههای اجتماعی» میرحسین موسوی بر آن انگشت تاکید گذاشت. مقولهای که متاسفانه برخی منتقدان و مخالفان جنبش سبز، یا برخی همراهان، در مقام نقد یا بهکارگیری، آن را به کارویژههای شبکههای اجتماعی مجازی، تقلیل دادند
نوشته مرتضی کاظمیان - متن کامل نوشته را در اینجا بیابید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر