من يک زنم
با دست هايي که از تيغ تيز درد و رنج ها
زخم ها دارد
زني که قامت اش از نهايت بي شرمي شما
در زير کار توان فرسا
آسان شکسته است
من يک زن ام
زني که مرادف مفهوم اش
در هيچ جای فرهنگ ننگ آلود شما
وجود ندارد
(مرضیه احمدی اسکوئی)
برای زنانی که در جهان سوم و بخصوص در منطقه خاورمیانه زندگی میکنند زندگی کردن در جهان مدرن و کشورهای صنعتی پیشرفته شاید رسیدن به کمال آزادی و رهائی بحساب اید. اما خارج از بحث منطقه ای و بطور عام آیا تکنولوژی و جهان مدرن در سیر تکاملی خود در همین مسیر فعلی که تاکنون طی شده موجب رهائی کامل زنان خواهد شد؟
به نظر میرسد سیر تکاملی جهان مدرن و صنعتی نهایتا به برابری حقوق زنان با مردان دست خواهد یافت و این برای زنان پیروزی بزرگی محسوب میشود و بسیار مطلوبتر ازوضعیت نابرابری به لحاظ حقوقی ست . اما آیا برابری حقوق در قانون, ارزشهای انسانی برابر را هم بدنبال خواهد داشت؟
برای روشنتر شدن مطلب بیائیم فرض کنیم در جامعه آرمانی که به حقوق یکسان مرد و زن دست یافته چندین زن و مرد با تخصصی یکسان در کارخانه ای کار می میکنند.مثلا با روزی 8 ساعت کار در روز به مقدار مساوی دستمزد میگیرند. اما در عمل باز هم شرایط زن و مرد یکسان نیست. یعنی در کارخانه ای که برای کسب سود هرچه بیشتر بنا شده مسلما میان مردانی که میتوانند تحت هر شرایط به سر کار بیایند و زنانی که بطور طبیعی وظیفه باردار شدن و مراقبت های اولیه از نوزاد نیز از طرف «طبیعت» بعهده آنان قرار گرفته فرقی وجود دارد. حتی اگر این جامعه چنان آرمانی باشد که با نگاهی هرچه انسانی تر حقوق دوران بارداری زنان را در قانون بگنجاند بازهم کارفرما بدون اینکه اعتراف کند در هنگام استخدام نیرو به تفاوت های زن و مرد توجه خواهد کرد.
باز بیائیم این حامعه را آرمانی تر از این در نظر بگیریم. مسلما «نقص» و «اشتباه» طبیعت در مورد زنان را باید بشر عدالتخواه که اینک به بالاترین سطوح دانش و تکنولوژی نیز دست یافته بنحوی حل نماید تا به آرمان برابری حقوق خدشه ناپذیر خود دست یابد. در اینجا مشکل به چند راه متفاوت می تواند میتواند حل شود یا حل مشکل را شخصا به خود زنان بسپارند در این حالت زنان برای حفظ برابری حقوق از خصلت طبیعی خود باید دست بکشند یعنی اساسا بارداری و بچه دار شدن را از زندگی خود حذف نمایند و مانند یک مرد کار کنند. این همان راه حلی ست که هم اکنون بسیاری از زنان شاغل به آن عمل میکنند. البته باردار شدن مشخص ترین ویژگی زنانه است و همه میدانند که این تنها تفاوت زنان با مردان نیست. در چنین شرایطی زنان از بسیاری خصوصیات زنانه خود باید بگذرند تا به حقوق برابر با مردان دست یابند. «مردانه شدن زنان» چیزی ست که دربسیاری از زنان شاغل شاهدیم. ایا این همان زندگی ست که زنان را خوشحال و راضی خواهد کرد؟
راه دومی که جامعه ارمانی می تواند در جهت حفظ حقوق زنان در پیش گیرد, برقرار کردن قوانینی ست که متناسب با شرایط طبیعی زنان باشد. یطور مثال کارفرمایان را طبق قانون مجبور نمایند به تعداد مساوی از زنان و مردان استخدام نماید. اما این بطور واضح مخالف اصل شایسته سالاری و اختیارات و خلاقیت کارفرما و بازار ازاد و رقابت است
راه حل سومی که شاید کمی عجیب به نظر رسد جایگزین کردن تکنولوژی بجای «نواقص و اشتباهات طبیعت» در مورد زنان است. بطورمثال کلا بارداری را به لوله های آزمایشگاه بسپارند! دقیقا کاری که در مورد ماشین های جوجه کشی هم اکنون انجام میشود. از امتیازات این روش کنترل جمعیت بطور مستقیم توسط جامعه آرمانی ست. این راه حل گرچه به نظر عجیب و تا حدودی غیر انسانی و ماشینی به نظر میرسد به استناد مدارک و شواهد زیاد راه آینده جوامع انسانی خواهد بود که همزمان بازار آزاد و گردش سرمایه و کسب سود نیز از مقدسات آن بشمار میاید.
آیا این است آینده زنان و به تبعیت از آن مردان در عصر تکنولوژی و جهان مدرن؟ زنانی که به خاطر رسیدن به حقوق برابر با مردان بناگاه روزی در جلوی آینه در میابند که اساسا دیگر چیزی از زنانگی در وجود آنان باقی نمانده است؟
آیا چیزی در این میان اشتباه نیست؟ آیا نباید زنان همانگونه که هستند بعنوان یک زن واقعی با همه ویژگی ها طبیعی, نه تنها به حقوق برابر که مهمتر از آن به ارزشهای انسانی برابر دست یابند؟
از دنیائی که در آن, تکنولوژی بجای ابزار, خود به ایدئولوژی غالب تبدیل شده وجهان بینی مهندسان و تکنوکراتها با غروری کاذب از فتوحات علم و تکنیک, رفته رفته تفسیر جدیدی از انسان و طبیعت را بر ذهن بشر غالب کرده است ایا میتوان بیش از این انتظار داشت؟
چگونه باید انتظار داشت این جماعت منفعت طلب که با خدمت در آوردن مهندسان و دانشمندان و با تکیه به علم روز و ثروت حاصل از استثمار مردم و سرمایه های ملی, بر اریکه قدرت تکیه زده اند اینچنین بخود مغرور نشوند و زن را نقص حاصل از حماقت طبیعت ندانند؟ در جهان بینی ابزاری ایشان تاریخ مصرف طبیعت مدتهاست سپری شده اگر هم شهامت نداشته باشند که بزبان بیاورند در عمل طرز فکر خود را بروشنی اثبات کرده اند. نابودی محیط زیست, گرمایش زمین,نابودی آبها و تالابها و دریاچه ها ,انقراض لحظه به لحظه نسل حیوانات و گیاهان,نابودی جنگلها برای تجارت چوب,تجارت شاخ کرگدن, تجارت پوست و گوشت حیوانات و تجارت اعضای بدن انسان...اینچنین است نگاه حاکمان جهان معاصربه بشر و طبیعت
راه حل ایشان در مقابل همه این مصائب و نابودی طبیعت و محیط زیست گرچه بوضوح بیان نشده اما بسیار روشن است.: جایگزین کردن تکنولوژی بجای طبیعت. انسان نماهائی که از جنسیت تهی شده اند در برهوت حاصل از تکنولوژی با تزریق مواد لازم از طریق سرنگ هرروزبه سر کار میروند و با مغزی که با کمک نانو تکنولوژی به چیپ های الکترونیکی حافظه و گیرنده های وایرلس متصل شده اند بخوبی از مرکز هدایت میگردند. یک حکومت تمام عیار توتالیتر تکنولوژیک. ارزوی تاریخی همه دیکتاتورها بدین شکل براورده میشود. تجسم دنیای فردا گرچه امروز تخیلی به نظر میرسد اما حقیقتی ست محض که نشانه های آشکار آن را نمی توان کتمان کرد.
به نظر می اید زنان مبارزه ای بزرگ وجهانی در پیش رو دارند.زنان باید تعریف مردانه ی زیستن و جهان بینی تکنوکراتها را از اساس به زیر سوال ببرند. مبارزه ای که بار اصلی آن به تنهائی به دوش انهاست. مبارزه نه تنها برای رهائی جنس خود از بار ستم مضاعف, بلکه برای رهائی و نجات همه انسانها بر علیه عامل ستم مدرن یعنی تسلط منطق تکنولوژی و نگاه ابزاری بر زندگی انسان. برای حفظ هویت انسانی, برای تداوم و برتری فلسفه طبیعی زندگی بر منطق تکنولوژی ,پیروزی عشق بر عقل وغلبه خورشید بر آتش . بی هیچ تردیدی زنان پرچمدار وانقلابیون جهان معاصرند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر