۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

نقدی پیرامون نشست پراگ: اتحاد برای پیشبرد دموکراسی با گامهای عملی


با پایان یافتن سومین دور نشست «اتحاد برای پیشبرد دموکراسی» در پراگ,اکنون بررسی دست آوردهای کنفرانس و چشم انداز آینده آن درمرکز توجه قرار گرفته است.پیش ازبه نقد کشیدن نتایج این نشست لازم است ابتدا  یک خطکش یا مقیاس اندازه گیری تعریف گردد که بتوان طول و عرض هر کلام یا محتوای تولید شده در این نشست را در قیاس با آن سنجید.

1-  مفهوم دموکراسی:
ساده ترین شکل تعریف دموکراسی درعین حال کاملترین نیز هست: " دموکراسی یعنی امکان ایجاد دگرگونی بنیادی در تمامی عرصه های اجتماعی,فرهنگی و سیاسی از طریق شمارش واقعی آرای همه مردم ,امکان انتخاب کردن و انتخاب شدن, بدون اهدای هرگونه امتیاز ویژه به یک فرد یا گروه"
تاکید برساده ترین و هم کامل ترین از انجا اهمیت میابد که هرگونه اضافه کردن شاخ و برگ به مفهوم و انتظارات نامحدود ازدموکراسی, سهوا یا عمدا موجب بروز اشتباهاتی میگردد که هم رسیدن به «اتحاد» را غیرممکن و هم برداشتن گامهای عملی بسوی این ناکجا اباد را مختل میسازد.
با تعریف ذکر شده که از این پس بعنوان معیار سنجش بکار خواهد رفت, بروشنی خواهیم دید که حتی افزودن موازین پذیرفته شده حقوق بشر از قبیل برابری زن و مرد,حقوق اقلیت های دینی, حقوق اقوام یا بقولی ملتهای ستمدیده, حق آموزش به زبان مادری و...دهها مورد دیگر به «مفهوم ساده دموکراسی» , چطور روشنفکران و بطور خاص شرکت کنندگان محترم در کنفرانس پراگ را از هدف تعریف شده یعنی «پیشبرد دموکراسی» یا « اتحاد برای برداشتن گامهای عملی بسوی دموکراسی» دور میسازد. شاید عجیب به نظر رسد اما باید  صراحتا گفت که طبق تعریف فوق,  برابری حقوق زنان و مردان, حقوق اقوام,مذاهب و...شرط لازم برای  جامعه دموکراتیک نیست بجز در پای صندوق رای.

گرچه معتقدیم یک جامعه دموکراتیک هر روز و هر سال با تغییر قوانین و اگاهی روز افزون مردم هر جه بیشتر بسوی تصویب قوانینی منطبق با موازین شناخته شده حقوق بشر پیش میرود. اما بهر حال این دو معانی جداگانه ای داشته و منطبق بر یکدیگر نیستند.

منظور از این پیشگفتار روشن کردن هر چه بیشتر مفهوم «اتحاد برای پیشبرد دموکراسی» بود که بعنوان شعار اصلی کنفرانس انتخاب شده و معنای دیگر آن اتحاد بسوی ایجاد شرایطی برای رسیدن به صندوقهای واقعی و بدون تبعیض رای است. که متناسب با واقعیتهای عینی جامعه می تواند روشهای متفاوت از جنبشهای مسالمت جو و بی خشونت تا سرنگونی را در برگیرد.


2- نماینده مردم یا چهره شاخص؟
اهمیت تعریف صحیح دموکراسی در این است که متوجه خواهیم شد که بخش مهمی از وقت محدود کنفرانس  بجای پرداختن به موضوع «اتحاد برای پیشبرد دموکراسی» برای موضوعات نامربوط گرچه در جای خود پراهمیت صرف شده است. برای اجتناب از کلی گوئی به بخشی از سخنان آقای عبدالله مهتدی  میپردازیم:

"عبدالله مهتدی در سخنان خود گفت: «در این کنفرانس بنا به شعاری که دادیم، بنا بر این است که ما برای دموکراسی متحد شویم، لذا به جاست که از یکی از مهم ترین مسائل یا ابعادی که دموکراسی در ایران دارد و آن هم مساله ملیت هاست که اتفاقا مساله ای غافل مانده است، صحبت کنیم و برای آن راه حلی دموکراتیک جستجو کنیم..."

این گفتار یک نمونه مشخص از خلط کردن مفهوم دموکراسی با حقوق ملیتهاست . این همان مشکلی است که پیش از این ادعا شد با شاخ و برگ دادن به مفهوم ساده دموکراسی و اضافه کردن همه چالشهائی واقعا موجود به مفهوم دموکراسی به هیچ نتیجه ای نخواهیم رسید همچنان که در نشست فوق نرسیدند و در دهها نشست دیگر هم به این صورت نخواهند رسید.

 اگر جامعه زنان, بهائی ها, طرفداران محیط زیست, کردها, ترکها ,عربها و...خلاصه هرشخص و گروهی سعی نماید دردهای صد البته بر حق خود را همچون اقای مهتدی پیش از رسیدن به دموکراسی و صندوق های رای آنهم «بشیوه دلخواه خود» حل و فصل نماید آیا می توان انتظار اتحاد و حرکت عملی از اعضای محترم این نشست داشت؟. براستی اگر قرار باشد هرکس بقول جناب مهتدی "ابعاد دموکراسی" را مطابق سلایق شخصی و گروهی خود تعریف کند آنگاه این جماعت چگونه باید متحد شود و گامهای واقعی بردارد؟

سوال دیگر این است که آیا خود آقای مهتدی واقعا به دموکراسی اعتقاد دارد؟ اگر چنین است چگونه ایشان بدون رای گیری از مردم ایران و کردستان نظام فدرالی را بطور ضمنی بعنوان پیش شرط «اتحاد برای پیشبرد دموکراسی» مطرح میکنند؟ مسلما ایشان و سازمان مطبوع ایشان حق دارند در مورد نظام اینده ایران نظرات مشخص خود را داشته باشند. اما معضل هنگامی پیش میاید که این نظر شخصی بعنوان پیش شرط برای « اتحاد برای پیشبرد دموکراسی» در آید.

سوال را میتوان طور دیگری مطرح کرد: تا پیش از رسیدن به صندوق رای, ایشان چطور اطمینان حاصل کرده اند که در یک انتخابات واقعی و آزاد مردم کردستان بطور خاص و ایران بطور عام چه نوع سیستم حکومتی را انتخاب و به مصلحت خویش خواهند یافت؟ ایا در یک نظام دموکراتیک که کردها همانند بلوچها و فارسها و ترکها و...حق رای برابر داشته و قادرند نه تنها امور مربوط به خود که حتی به بالاترین مقام سیاسی سرزمین ایران بدون هیچ تبعیضی دست یابند بازهم نظام فدرالی آنگونه که مد نظر آقای مهتدی است تامین کننده منافع مردم کردستان خواهد بود؟
 
مسلما در یک نظام دموکراتیک مردم «آگاهانه» با تشکیل مجلس فراگیر موسسان تصمیم خواهند گرفت چه نظامی براستی منافع «همه مردم» را تامین خواهد کرد (این میتواند از نظامهای متمرکز تا انواع و اقسام نظامهای فدرالی را در بر گیرد) اما روی دیگر دموکراسی همین است  تا پیش از رسیدن به این مهم خود را (حتی در ذهن خود) نماینده و حتی سخنگوی مردم فرض نکنیم.

مسلما از سخنرانان این نشست مثالهای بسیار دیگری میتوان ذکر کرد که همانند آقای مهتدی بجای اصل به فرع قضیه پرداخته اند:

سپس حسن شرفی به عنوان نخستین سخنران پنل گفت: «عنوان این نشست از دموکراسی شروع شد و نحوه یا مسیری که باید برای دستیابی به دموکراسی در کشورمان طی کنیم اولین مساله ای که در راه تحقق دموکراسی مهم است باورمند بودن به دموکراسی است. این که فقط مدعی دموکراسی باشیم و هر مسیری را که می خواهیم طی کنیم، نمی توانیم به هدف واقعی خود برسیم. بنا بر این باورمند بودن به دموکراسی به معنای واقعی خود شرط اساسی است. ما نمی توانیم دموکراسی به معنای خود را تکه تکه و پاره پاره کنیم و تنها آن بخش هایی که زمینه ساز رسیدن بخشی از جامعه ایران به سلطه است قبول داشته باشیم ولی آن بخشی که تحقق بخش خواسته های ملیت ایران و مردم ایران است نادیده و کم اهمیت بنگاریم...

بخش هائی از دموکراسی که زمینه ساز رسیدن بخشی از جامعه ایران به سلطه است؟!!(آیا از این واضح تر هم میتوان مفهوم صندوق رای و حق برابر همه شهروندان در تعیین  سرنوشت خود را به بهانه تمایلات و ترسهای موهوم شخصی و گروهی زیرپا گذاشت؟ ایا اگر مردم کردستان در پای صندوق  های واقعی رای برخلاف تمایلات ایشان تصمیم بگیرند در کل سرنوشت و منافع ایران به هر شکل حضور فعال داشته باشند -به  معنای تکه پاره کردن دموکراسی است یا عینا تعریف ناب موکراسی)؟  

مثال دیگری از پرداختن به حاشیه:
براتی افزود: «اگر مساله شوونیسم و بحث قدرت است، به جز چند حکومت معدود و محدود در ایران، همه ترک تبار بودند. بنابراین اگر مساله شوونیمسی در کار باشد، یک نوع شوونیسم ترک در کنار دیگر اقوام بوده است و شوونیسم فارس سازی نادرست است. از ملت سازی تا مساله خودمختاری ملت‌ها فاصله زیاد است

شاید بتوان گفت کلام کوتاه محمد مصطفائی مثبت ترین دستاورد این کنفرانس بود:
 محمد مصطفایی گفت: «تصور می‌کنم که در کنار همه سخنان و صحبت‌های دوستان، باید وارد کار عملی هم شد. باید توجه کنیم که چشم میلیون‌ها نفر به ما است و منتظرند ببینند که این جمع چه می‌کنند. ما باید با برنامه‌ریزی کم کم وارد کار عملی شویم. این‌که سخنرانی کنیم و تا کنفرانس بعدی اتفاق نیفتد، صورت خوشی ندارد. نبایداتفاقی بیفتد که عده‌ای تصور کنند برگزاری این کنفرانس‌ها تنها هدر دادن وقت و هزینه است...

هیچ نظری موجود نیست: