هرچند در رژیمهای اصلاح ناپذیر همچون حکومت اسلامی, حرکت اصلاحطلبی
چرخشی است ابدی بر محیط دایره! که نتیجه آن فقط افزودن بر عمر حکومت است
و دست آخر بازگشتن به نقطه مبدا, چه خوشمان بیاید یا خیر, اصلاح طلبی در
چنین رژیمهائی بهر حال یک مسیر واقعی است.
چرا تلاش انحلال طلبان برای افشای حرکت عبث اصلاحطلبی کاری از پیش نبرده است؟
پاسخ این سوال چندان دشوار نیست : فاش ساختن نیت اصلاحطلبان, حتی اثبات خیانت اشکار ایشان به مردم , افشای مادام العمر دلبستگی ها و وابستگی های اصلاحطلبان به حکومت مرتجع و..درکل همه اقداماتی که تا کنون توسط اپوزسیون انحلال طلب در صدها و هزاران نقد و نوشته و سخنرانی به انجام رسیده, همگی فاقد عنصر اصلی یعنی نشان دادن مسیر دیگری به مردم در مقابل مسیر اصلاح طلبی بوده است.
پاسخ این سوال چندان دشوار نیست : فاش ساختن نیت اصلاحطلبان, حتی اثبات خیانت اشکار ایشان به مردم , افشای مادام العمر دلبستگی ها و وابستگی های اصلاحطلبان به حکومت مرتجع و..درکل همه اقداماتی که تا کنون توسط اپوزسیون انحلال طلب در صدها و هزاران نقد و نوشته و سخنرانی به انجام رسیده, همگی فاقد عنصر اصلی یعنی نشان دادن مسیر دیگری به مردم در مقابل مسیر اصلاح طلبی بوده است.
یافتن مسیری دیگر برای پیمودن, بجز مسیر دوار اصلاح طلبی و قرار
دادن چنین مسیر پیش رونده ای که برواقعیتهای
عینی استوار است در پیش چشم مردم , تنها
راه خروج از دایره اصلاحطلبی است. نیروهای اپوزسیون به عبث گمان میکنند با گفتن
اینکه «ما اصلاحطلب نیستیم» راه تازه ای گشوده میشود.خواست براندازی یا سرنگونی ,هرچقدر هم بلند فریاد شود گشاینده
راه جدیدی نخواهد بود.
مردم چگونه به اپوزسیون اعتماد کنند در حالی که عملا بجز
بازگشت به صندوقهای رای و انتخاب میان بد
و بدتر هیچ دری بروی ایشان گشوده نیست؟ ما همواره از مردم خواسته ایم روشهای
اصلاحطلبی را نفی کنند: پای صندوقهای رای نروند- انتخابات را تحریم کنند- میان بد
و بدتر انتخاب نکنند – در صف مرغ دولتی نایستند...آیا هیچوقت از مردم خواسته ایم
در مقابل این همه نفی ها ونکردن ها , دقیقا چه باید بکنند؟
مشکل اینجاست که اپوزسیون ما خود هنوز شهامت خارج شدن از
زیر سایه اصلاحطلبی را ندارد. به بیان دیگر اپوزسیون ما بیش از اینکه بر علیه
حکومت سازمان یابد بر علیه اصلاح طلبان مجهز شده است. اپوزسیون ما هنوز شهامت و
اعتماد بنفس لازم برای ابراز وجود بعنوان جبهه ای مستقل را در خود نیافته است. باز
هم در مثالی روشنتر ما میدانیم با هر حرکت خاتمی و باقی اصلاح طلبان چه بلائی
برسرشان بیاوریم! اما در مقابل مردم در پاسخ به چه باید کرد؟ سخت خاموشیم!. چه باید
کرد؟ چگونه باید از مسیر اصلاحطلبی خارج شد؟
مسیر سرنگونی چه مسیری ست که منافع و آینده روشنی برای مردم ترسیم خواهد کرد؟
تا زمانیکه برای این سوالات پاسخی نداریم اصلاحطلبی تنها مسیری است که مردم باز هم بناچار
و با اکراه در آن گام خواهند نهاد.
برای انحلال طلبان یعنی آنان که راه واقعی و سعادت جامعه را
در سرنگونی حکومت اسلامی می دانند و به هیچ روزنه ای برای اصلاح این نظام سراپا فاسد اعتقاد ندارند.
آنانی که قانون اساسی جمهوری اسلامی را ضد بشری و مخالف منافع حقیقی ایرانیان از
هر قوم و آئین میدانند و خواهان تغییر کامل این قوانین متحجر و ارتجاعی با قوانین
پیشرفته و مدرن متناسب با موازین امروزین حقوق بشر هستند, کنش نهائی یا روز نبرد
نهائی یک فانتزی و یا نوعی خیال پردازی روشنفکرانه نیست.
روز نبرد نهائی حقیقتی است مبتنی بر واقعیات امروز جامعه ما
و همانقدر واقعی و قابل پیشبینی است که پیش امدن نوروز بر اثر چرخش زمین بدور
خورشید. در جامعه ای که به لحاظ اقتصادی, سیاسی و اجتماعی از هم اکنون به بن بست رسیده و بوضوح بدلیل ناکارامدی و فساد و
یا بهتر بگوئیم عفونت غیر قابل درمانی که سراپای نظام و جامعه را در بر گرفته, مردم حتی قدرت خرید و تامین مایحتاج اولیه زندگی خود را نیز ازدست میدهند. در جامعه ای که
تورم و گرانی اقشار متوسط را هر روز بیشتر به خط فقر و گرسنگان دیروز را به خط مرگ نزدیکتر میکند. در نظامی که هر روز کارگاه و کارخانه ای بسته میشود و تعداد
بیشتری به لشکر انبوه بیکاران افزوده میشود, در نظامی که علاوه بر همه این مصیبتها جهان نیز بر علیه
اوست و تحریمها مهمترین منبع ارتزاق جامعه یعنی نفت را نیز دربر گرفته , آیا
پیش بینی روز نبرد نهائی واقعی تر ازدرک چرخش زمین و آمدن نوروز نیست؟
روز نبرد نهائی را چگونه باید تبدیل به یک مسیرواقعی در تقابل با
اصلاحطلبی نمود؟
دقیقا مشابه همان کاری که با «نوروز» انجام میدهیم.یعنی
آماده کردن ذهن جامعه برای فرارسیدن روز نبرد نهائی, اپوزسیون ابتدا باید خود باور کند که مسیر غیر از اصلاح طلبی چیزی نیست بجز وعده نبرد نهائی. اپوزسیون از هر عقیده و
طرز فکری تشکیل شده باشد, از جمهوری خواه گرفته تا سوسیالیست و مشروطه طلب از ترک
و بلوچ گرفته تا کرد و خراسانی , از حامی حقوق زنان وحقوق بشر تا طرفداران
محیط زیست و... از کارگران تا تولید کنندگان و بیکاران و معلمان و دانشجویان, در
هرچه اختلاف داشته باشند در باور روز نبرد نهائی میتوانند متحد شوند.
همانند نوروز
که مردم به پیشوازش رخت نو بتن میکنند – برای روز نبرد نهائی نیز باید لباس رزم تهیه
کرد.اپوزسیون باید بطور متحد ذهن جامعه را برای فرارسیدن چنین روزی همچون یک
فراخوان, همانند بیست و پنجم بهمن 89 آماده نماید. باید شعار نویسی و و دیوار نویسی
کرد. در معابر و اماکن عمومی و خصوصی درباره اش گفتگو کرد. درباره اش نوشت, سخن گفت و بمردم اموزش
داد که برخلاف راهپیمائی های گذشته که سایه اصلاحطلبی برسرش سنگینی میکرد, غروب
بمنزل بازنخواهیم گشت. دیگر اجتماع از امام حسین تا آزادی تهران نیست . در همه میادین در سراسر ایران در یک همزمانی
تعیین شده, ماشین سرکوب را از کار خواهیم انداخت و تا حکومت را وادار به عقب نشینی
و پذیرش آرای حقیقی مردم و رفراندم نکنیم , تا حکومت را عزل نکنیم, بی یا با خشونت به
منزل بازنخواهیم گشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر