۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه

جامعه را درتصمیم گیری آزاد بگذاریم:انتخابات را تحریم کنید اما تحریم را تبلیغ نکنید



من رای نخواهم داد و در انتخابات شرکت نخواهم کرد برای این کار دلایل «شخصی» خودم را دارم که میدانم برای بسیاری از مردم قابل پذیرش است – مثلا پرونده انتخابات 88 و وقایع و فجایع پس از آن همچنان برای «شخص من» گشوده است – جوانانی که قربانی شدند – یاران زندانی ما که بهمان دلیل انتخابات 88 در زندانند و نمی توانم فراموششان کنم و رهبران جنبش شیخ کروبی ,زهرا رهنورد ورئیس جمهورمیرحسین موسوی که پای جنبش ما ایستادند دلایل قانع کننده ای هستند برای شرکت نکردن «من» در انتخابات – اما هرگز گزافه گوئی نخواهم کرد, حتی اگردوستان همراه با اصرار این «رای ندادن» را «تحریم» بنامند چیزی به حقیقت مطلب اضافه یا کم نخواهد شد. حقیقت تداوم رکود است و خانه نشینی

1- پارادوکس تحریم کنندگان:
«انتخابات را تحریم میکنیم اما خدا کند جلیلی رئیس جمهور نشود!» 

دوستانی که همچون نگارنده متن تصمیم قطعی خودشان را برای عدم مشارکت در انتخابات پیش رو گرفته اند – چنانکه اصرار داشته باشند این تصمیم شخصی را «تحریم» بنامند تا به ضرب وزور«تاکتیک مبارزاتی» قلمدادش کنند – با پاردوکس فوق روبرو خواهند شد و برای رهائی از این پارادوکس باید اثبات کنند میان جلیلی و روحانی هیچ تفاوتی نیست یا هیچ ارتباطی به آرای مردم ندارد که بطور وضوح قابل پذیرش نیست – همه بخوبی میدانیم نه تنها میان جلیلی و روحانی که میان  جلیلی و ولایتی و قالیباف هم تفاوتهای قابل ملاحظه ای هست. توصیه من برای رهائی از این پاردوکس  به دوستان تحریم کننده بطور خلاصه این چنین است:
 
انتخابات را تحریم کنید اما تحریم را تبلیغ نکنید!
تحریم  همانند مشارکت در انتخابات  یک تصمیم شخصی است –  تحریم مبارزه نیست و به اندازه مشارکت با «جنبش» دره عمیقی فاصله دارد –– دلایل تحریم بر اساس معیارهای اخلاقی شخصی است نه معیارهای مبارزه سیاسی. پس این معیارها فراگیر نیست – به تصمیم «رای دهندگان» احترام بگذاریم و اجازه دهیم بدون احساس عذاب وجدان از زیر پا گذاشتن «موانع اخلاقی ما» انطور که خود صلاح میدانند بر سرنوشت خود تاثیر بگذارند – هیچکس نمی  داند رای ها اینبار شمارش خواهد شد یا خیر و درست بهمین دلیل تحریم و مشارکت در عدم شفافیت برابرند!.

تحریم انتخابات وقتی مبارزه محسوب میشود که آرا شمارش شود:
عدم شفافیت در شمارش آراکه دائما توسط «تحریم کنندگان»دلیل آورده میشود خود بهترین دلیلی است که در چنین شرایطی «تحریم» شکلی از مبارزه نمی تواند محسوب گردد. چرا که هیچگاه مقدارکمی و تفاوت  مشارکت کنندگان و تحریمی ها مشخص نخواهد شد

2- بن بست رای دهندگان:
«رای میدهیم تا تاثیر بگذاریم  و اگر همانند انتخابات قبلی  رای ها نشمردند بازهم رای میدهیم تا تاثیر بگذاریم!»

در پوچ بودن و بی جواب بودن هر دو نوع پاردوکس هیچ شکی نیست – این پوچ بودن پاردوکس ها در حفره ای بنام جنبش است که «معنا» یافته است – اگر جنبش در رکود نبود پوچ بودن استدلال دوگانه  تحریم-مشارکت از آفتاب ظهر روشن تر بود


درروزهائی نه چندان دور در خیابانها بنام جنبش سبز از حق رای خود دفاع میکردیم – کشته ها دادیم – یارانمان را به اسارت بردند – رئیس جمهورمان را در بند کردند... امروز من در انتخابات حکومتی شرکت نمیکنم – شما در انتخابات حکومتی شرکت میکنید – من به تصمیم شخصی شما احترام میگذارم – شما هم به تصمیم شخصی من احترام بگذارید – باشد روزی که در خیابانها یکبار دیگر در کنار یکدیگر حق تعیین سرنوشت را «گدائی نکنیم» ...که بدست اوریم.

هیچ نظری موجود نیست: