۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۰, شنبه

حجاب اجباری و تهاجم به زنان ایرانی در ملاعام, نشان بی غیرتی مردان است


چشم فروبستن مردان ایرانی به ظلمی که در عمر سی و چند ساله حکومت مرتجعین دینی و فقهای اسلامی بسر زنان شجاع و اگاه این مرز و بوم امده, ننگی است تاریخی بر پیشانی مرد ایرانی که هرگز پاک نخواهد شد.

این که مردانی بوده اند که از این اتهام مبرا بوده و هستند شکی نیست. اینکه دلاور مردانی در این سرزمین حتی به قیمت ریخته شده خون خود در کنار زنان شجاع این سرزمین ماندند و مردند هیچ تردیدی نیست. از سیامک ها تا فرزادها از مردانی که پشتوانه محکم زنان زندانی شان بودند و زنانی که عاشقانه بار مصیبت اسیرانشان و داغ فرزندانشان را بدوش کشیده اند.

اما در یادداشت در باره عموم مردان صحبت میکنیم. چه بر سر مردان سر زمینی امده است که روزگاری در تاریخش آرتمیس ها را به فرماندهی لشکر خشایارشاه برمیگزید و امروزبهاره هدایت ها  نسرین ستوده ها را در زندان دارد و هاله سحابی ها باید درزیر تابوت پدر و در خاموشی بمیرند؟ 

چه بر سر مردان این سرزمین اورده اند که به ترانه هایشان تجاوز میکنند و جسدش را میسوزانند و با وقاحت نمایشنامه های دروغین خود روی پرده میاورند؟
چگونه میتوان چشم بست و ندید و که هرروز و هر لحظه مادران و خواهران و زنان ایرانی در کوچه و خیابان در معرض تهدید و توهین و چشمان و دستان ناپاک  گشت اوباشان ولایت قرار دارند و مردان ایرانی چنان چشم فروبسته اند و بروی مبارک خود نمی اورند و بیتفاوت برخورد میکنند که انگار این مشکلی ست که فقط به خود زنان ارتباط دارد.

واقعا جای تاسف دارد.«مردان با غیرت ایرانی» که در خانه «قدرت» خود را بخوبی برخ زنان میکشند, درخیابان به یکباره کور و منگ میشوند و چنان راه خود را کج میکنند که انگار گرفتاری این دختر هرگز نمی تواند روزی مشکل «منزل» آنان باشد.
برای توجیه بزدلی هیچ راهی بهتر از پنهان شدن پشت نقاب جهالت و حماقت نیست.

هیچ نظری موجود نیست: