جناب خطیب محترم اجتماع با شکوه 9 دی 88 :
1- باور کنید من جزو معدود بزغاله هائی هستم که بعد ازاتمام سخنرانی تاریخی شما در 9 دی 88 در دفاع از مقام ولایت, نه تنها از کلمات بزغاله و گوساله نرنجیدم , بلکه بر عکس کاملا درک کردم که شما در لباس یک روحانی کاملا با نگاهی پدرانه دارید سعی میکنید ما یعنی فرزندان خودتان را نصحیت کنید. شرمنده ام و اغراق نیست که بگویم کمی هم اشک در چشمهایم جمع شده بود!. همین که شما پذیرفتید که نسل ما با همه بدی هایمان و بقول شما غلطهای زیادی که برای حق رای و... مرتکب شدیم در طویله هایتان را شکستیم و به خیابان ها ریختیم ,در واقع فرزندان شما هستیم و از خارج نیامده ایم, خیلی محبت امیز بود. نمونه اش همین گوساله دکتر خزعلی را ببینید , اصلا به بابایش نرفته نه شاخ میزنه نه سم میکوبه. میخواد" ادم" باشه اینکه گناه نیست. با مثلا شهید سبز بزغاله محسن روح الامینی که در کهریزک بدست سگهای هارشما دریده شد,اصلا هیچ جورشباهتی به انچه قرار بود بشود یعنی بز وگوسفند ندارد. و از این دست مثال زیاد است.
2- این درک استثنائی من از گفته های شما حاصل رنجهائی ست که از مطالعه تاریخ انقلاب 57 شما و ریشه های ان برده ام. من بارها و بارها فیلمهای تظاهرات نسل شما را در قبل و بعد از انقلاب با دقت (و حیرت)تماشا کرده ام و دیده ام که چگونه در حین راهپیمائی ها سم به زمین میکوبید, شاخ و شونه و عربده میکشید و مرگ,مرگ را با ریتم عرعر با چشمان بسته هوار میزنید. من به شما کاملاحق میدهم که بعد ازمشاهده 25 خرداد 88 که سه میلیون نفر مثل "آدم" در سکوت راه میرفتد, نگران انقراض نسلتان باشید و دائما با مورد خطاب قرار دادن ما بعنوان گوساله و بزغاله , سعی کنید هویت گذشته مان را بیاد اوریم و دوباره به طویله تان برگردیم. من در بررسی انقلاب شما متوجه شدم که همه یکدست گاو و گوسفند نبودند و ادمهای خیرخواه و آزادیخواهی هم میشد یافت. مثلا سرودهای قشنگی داشتید که قطعا کار شما گاوها نبوده مثل " ...به آنان که با قلم تباهی درد را به چشم جهانیان پدیدار میکنند, بهاران خجسته باد" شعرش از" کرامت دانشیان" که خوشبختانه در زمان شاه اعدامش کردند و گرنه شما امروز پاره اش میکردید .راستی صحبت قلم شد ازشرف اهل قلم احمد زید آبادی چه خبر؟
3- راستی چی شد که شما از "مهندس موسوی" نخست وزیر زمان جنگ به " مشائی و احمدی نژاد" رسیدید. یعنی الان نماد اسلامیت و جمهوریت در طویله شما این دو نفرند؟. حالا کیارستمی و تهمینه میلانی از اول با شما نبودند. چرا کارگردانتان را بعد ازفیلم "دستفروش" از دست دادید ؟ جز اینکه اپیزود دوم فیلم دستفروش وصف حال ما و شما بود؟ ده نمکی حالا شده کارگردان شما صبح با چماق مردم را شل و پل میکند , بعد از ظهر فیلم انتقادی-اجتماعی میسازد که همان مردم لت وپار شده را تربیت کند و بخنداند. "اسمال تیغ زن" را آزاد میکنید و مجید توکلی و جاوید تهرانی و مهندس طبرزدی و اسانلوو... را بجرم "انسان" بودن در زندان نگه میدارید
4- ای خطیب,ای روحانی که قرار بود کار تو حفظ دین و ایمان من مسلمان شیعه باشد – با ان کارها که درکهریزک کردی می خواهی دین مرا نگه داری؟ مگر شما نبودید که میگفتید " بهشت زیر پای مادران است" و" در عاشورا ریختن خون حرام است " شما که در عاشورا با وانت دوبار از روی "مادر" و "بهشت" رد شدی – واقعا گمان میکنی ایمان من را تو نگه داشتی؟ برو و دعا به جان ایت الله منتظری و ایت الله بروجردی بکن که ایمانشان و مبارزه انان برای "انسان" بودن نام مسلمانی راسربلند کرده و اگر به تو بود که باید سر در خاک فرو میکردیم
5- ای روحانی, ای خطیب, ما راه سبز انسان بودن را دیگر اموخته ایم و هرگز به طویله آرمانی تو بر نخواهیم گشت . ما فقط همان "حق انسانی" را میخواهیم که تو خود از ان بهره ها بردی. یعنی حق رای و حق رفراندم انهم در سکوت و آرامشی که لایق انسانهای متمدن است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر